
نامه حاج قاسم به دخترش؛ «چرا میجنگم؟»
در قبیله جوانمردان رسم بود اصلا. از هزار سال پیش سینه به سینه سوخته و چشم به چشم گریسته بودند؛ در حکایت مردی که محض خاطر عطش کودکان، مشک را همپای عَلم گرامی داشت.برای او بزرگترین اتفاق عالم، اضطراب کودکی بود که بیپناه و حیران صدای گامهای ناآشنایی را میشنید که پدر، مادر، خانه و هر آنچه را که به آن انس داشت از او میگرفت و لابد کمی بعدتر جانش را، به جرمی که هیچکس نمیدانست. از این همه تنها میماند رد خونی و پژواک فریاد وحشتی که به گوش کسی نمیرسید. اما او میشنید. اصلا او تمام فریادهای شکسته در گلو را، تمام بغضهای دو قدم مانده به اشک را میشنید. او مسافر تمام راههایی بود که در انتهای آن، مظلومی زیر آسمان خدا، پناهی میجست و شاید در خاطر آرزو میکرد، قصه سواران جوانمردی که از راه میرسند، این بار پیش چشم همه آشکار میشود.
آنچه می خوانید، ماجرای «سرباز قاسم» است در نامه پدر به دخترش فاطمه. نامهای به قلم شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی یا اگر آنطور که خودش دوست داشت صدایش کنیم قاسم بدون پیشوند و پسوند. نامه شرح ماجرایی است که او را مسافر راههایی کرد که با برگشت غریبهاند، ماجرای آنچه یک انسان را به یک مکتب تبدیل میکند.
متن این نامه به شرح زیر است.

با رأفت اسلامی دربارۀ انتشار مطلب موهن نسبت به سردار شهید سلیمانی تصمیم گیری شود
نامه بنیاد شهید سلیمانی به رییس سازمان صدا و سیما مبنی بر برخورد با رأفت اسلامی، پیرو اطلاعیه روابط عمومی سازمان صدا و سیما در خصوص پیگیری انتشار مطلب موهن نسبت به سردار شهید سلیمانی در صفحه شخصی یکی از عوامل آن سازمان منتشر شد.

قدردانی خانواده شهید حاج قاسم سلیمانی از ملت ایران درپی برگزاری حماسهگونهی مراسمهای اولین سالگرد شهادت این شهید عزیز
خانواده سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی، در پیامی از حرکت عظیم و حماسهگونهی اقشار مختلف مردم در گرامیداشت نخستین یادبود سالگرد شهادت «مرد میدان» تقدیر کردند.