
بهمناسبت سالروز اجرای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا
بازخوانی یک پیروزی بزرگ
شبی که قرار بود عملیات بزرگ آزادسازی نبل و الزهرا آغاز شود، سردار سلیمانی از صبح آن روز سوار بر موتور به بازدید از محورهای عملیاتی و شناسایی خطوط دشمن پرداخت، هماهنگیهای لازم را انجام داد و ساعاتی مانده به آغاز عملیات به قرارگاه برگشت.
در روزهای نخست جنگ سوریه و با پیشروی نیروهای تروریستی و تکفیری در شمال آن کشور، دو شهرک شیعهنشین نبل و الزهرا، پس از اشغال روستاها و شهرکهای اطراف، به محاصره کامل دشمن درآمد. این دو شهرک در نزدیکی شهر حلب قرار داشتند و بهنوعی حومه آن شهر بهحساب میآمدند. تکفیریها اگرچه تلاش داشتند این دو شهرک را به اشغال خود درآورند و در این راستا عملیاتهای انتحاری و بمبارانهای بسیاری انجام دادند، اما با مقاومت نیروهای مردمی و جوانان شیعی در دستیابی به اهداف خود ناکام ماندند و نبل و الزهرا به نماد مقاومت در شمال سوریه تبدیل شد و آن مقاومت ابهت تکفیریها را شکست.
محاصره نبل و الزهرا چهار سال بهطول انجامید. در این مدت، مردم برای تأمین مایحتاج خود با مشکلات و دشواریهای بسیاری روبهرو شدند. کمکرسانی به مردم نیز گاهی با ارسال محمولههای غذایی و دارویی توسط بالگرد صورت میگرفت. مردم شیعه نبل و الزهرا که حدود هفتاد هزار نفر بودند، روزهای سختی را میگذراندند و چشم امیدشان به نیروهای رزمنده و سردار شهید حاجقاسم سلیمانی بود.
به گفته سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده پیشین مستشاران نظامی ایران در سوریه، برای آزادسازی این دو شهرک از محاصره تکفیریها، دو عملیات انجام شد، اما هیچکدام به سرانجام نرسید بهگونهای که ناامیدی بر نیروهای رزمنده و مدافعان نبل و الزهرا حاکم شد.
مسلحین و گروههای تروریستی بهدنبال این بودند تا با حفظ محاصره نبل و الزهرا و تسلط بر سایر مناطق بهخصوص بخشهایی از شهر حلب را که در اشغال داشتند، در آن منطقه دولت شمال تشکیل دهند، اعلام منطقه پرواز ممنوع کنند و سپس حلب را پایگاه اصلی برای اشغال سایر مناطق سوریه معرفی کنند.
در آخرین روزهای ماه مهر سال 1394 که مصادف با ماه محرمالحرام بود، عملیات نصر با هدف آزادسازی برخی از مناطق اشغالی در استان ادلب آغاز شد. در آن عملیات، رزمندگان و نیروهای مقاومت و ارتش سوریه توانستند پیشرویهای خوبی داشته باشند و شهر خانطومان را که به یکی از مقرهای داعش تبدیل شده بود آزاد کنند. البته، نیروهای مقاومت با پاتکها و مقاومتهای شدید دشمن روبهرو شدند، چراکه نیروهای تکفیری در این عملیات از سوی دولتهای خارجی همچون عربستان و ترکیه حمایت میشدند.
رزمندگان بهدنبال این بودند که در این عملیات دو شهر شیعهنشین فوعه و کفریا را از محاصره نیروهای دشمن خارج کنند، اما با فرارسیدن فصل سرما و بارش برف و باران نیروهای خودی متوقف و با توجه به اینکه آن منطقه مسکونی و دارای جمعیت بسیاری بود و تکفیریها از مردم برای سپر انسانی استفاده میکردند، عملیات در مرحله نخست به پایان رسید و فرماندهان در پی اندیشیدن چارهای شدند.
نیروهای تکفیری بیشترین توان و تجهیزاتشان را به ادلب آوردند تا با مرحله دوم عملیات رزمندگان و ارتش سوریه مقابله کنند و نگذارند محاصره فوعه و کفریا شکسته شود، اما سردار سلیمانی از این فرصت استفاده کرد و با بهرهگیری از اصل فریب و غافلگیری، بهجای اینکه با تکفیریها در ادلب درگیر شود، برخی از نیروها و تجهیزات را به شمال حلب بُرد تا رویای آزادسازی نبل و الزهرا را محقق سازد. شهید سلیمانی، با انجام برخی اقدامات ایذایی نیز تلاش کرد نگاههای دشمن را بر ادلب متمرکز کند.
از روزهای نخست بهمنماه سال 1394، کار شناسایی در شمال حلب برای آزادسازی نبل و الزهرا آغاز شد. نیروها به شهرک باشکوی منتقل شدند تا از آنجا عملیات را آغاز کنند و پس از چند روز، به نبل و الزهرا برسند. توپخانه نیز مأمور شد با استفاده از آتش هماهنگ مسیر را برای پیشروی نیروها هموار سازد. نیروها در نیمه بهمن سال 94، به روستای معرسه الخان که دروازه ورود به نبل و الزهرا بود، رسیدند.
شبی که قرار بود عملیات بزرگ آزادسازی نبل و الزهرا آغاز شود، سردار سلیمانی از صبح آن روز سوار بر موتور به بازدید از محورهای عملیاتی و شناسایی خطوط دشمن پرداخت، هماهنگیهای لازم را انجام داد و ساعاتی مانده به آغاز عملیات به قرارگاه برگشت. سردار چهارباغی، فرمانده توپخانه عملیات میگوید: «به صورت حاجقاسم نگاه کردم، دیدم چشمهایش قرمز شده است. از او خواستم تا برود استراحت کند، اما قبول نکرد. گفتم نیمساعت دیگر تا عملیات مانده است، شما بروید بخوابید، من بیدارتان میکنم. در نهایت حاجقاسم به اتاق کناری رفت و خوابید.»
عملیات باید توسط نیروهای توپخانه آغاز میشد. سردار چهارباغی به سردار اسدی، فرمانده مستشاران نظامی ایران میگوید نیروها آماده و عملیات باید آغاز شود. سردار اسدی به او میگوید حاجقاسم را بیدار کن تا عملیات را شروع کنیم. سردار چهارباغی به سراغ حاجقاسم میرود، اما تنها برمیگردد و میگوید حاجقاسم خواب بود و دلم نیامد بیدارش کنم. سردار اسدی میگوید ممکن است ناراحت شود، اما چهارباغی میگوید عیبی ندارد، در عوض چند دقیقهای بیشتر میخوابد. سردار چهارباغی بیسیم را به سردار اسدی میدهد تا با اعلام رمز «یا زینب (س)، یا زینب (س)، یا زینب (س)» عملیات را آغاز کند. با اعلام رمز، توپها شروع به شلیک میکنند و سپس، نیروها پیشروی میکنند. حاجقاسم با صدای شلیک توپها از خواب بیدار میشود و به اتاق فرماندهی عملیات میآید. چند ساعت بعد، محاصره نبل و الزهرا شکسته میشود و رزمندگان وارد شهرکها میشوند. سردار سلیمانی در همان لحظات نخست سوار بر خودرو میشود و به میان مردم میرود. زن و مرد شیعی بر سر رزمندگان نقل میپاشیدند و شادی میکردند. حاجقاسم هم مردم را در آغوش میکشید و سرهای کودکان را نوازش میکرد و به آنها شیرینی میداد.
آزادسازی نبل و الزهرا یک اتفاق مهم و راهبردی بود و نقطه عطفی در جنگ سوریه بهحساب میآید. علاوه بر اینکه هفتاد هزار نفر از شیعیان و مردم سوریه از محاصره دشمن خارج شدند و چندین روستا و شهرک در اطراف آن آزاد شد، سیاست تکفیریها برای ایجاد دولت در شمال سوریه و اعلام منطقه پرواز ممنوع به شکست انجامید؛ چراکه تروریستها از نبل و الزهرا تا مرز ترکیه که فاصلهای 23 کیلومتری بود، مجبور به فرار و ترک مواضع خود شدند. مناطق اطراف آن دو شهرک نیز آزاد شد و مسلحین در شهر حلب در محاصره نیروهای مقاومت قرار گرفتند. همچنین نیروهای تکفیری که در دیگر مناطق حضور داشتند، ارتباطشان با عقبهشان قطع شد.
از آنجایی که نگاه تکفیریها به حلب بود و آن شهر را پایگاه و مرکز خود میدانستند، با این عملیات روحیه آنها در سایر مناطق در هم شکسته شد و در عوض، روحیه نیروهای مقاومت افزایش پیدا کرد. ازاینرو، چند روز پس از اجرای عملیات آزادسازی نبل و الزهرا، نیروهای مقاومت در لاذقیه، قلمون، ادلب و درعا موفق به کسب پیشرویها و شکست دشمن شدند و بهتدریج سایر پیروزیهای جبهه مقاومت نیز شکل گرفت.
این عملیات بر مذاکرات ژنو نیز اثر گذاشت. نمایندگان تکفیریها وقتی از خبر شکست محاصره نبل و الزهرا مطلع شدند، پای میز مذاکره حضور پیدا نکردند؛ چراکه میدانستند در میدان چیزی ندارند که پای میز مذاکره در خصوص آن صحبت کنند. در ادامه نیز حامیان تروریستها از ضرورت کنار رفتن بشار اسد کوتاه آمدند و مغلوب جبهه مقاومت شدند.
منابع:
1. گفتوگوی خبرگزاری تسنیم با سردار محمود چهارباغی
2. گفتوگوی نگارنده با سردار محمدجعفر اسدی
3. گفتوگوی دکتر مسعود اسداللهی با بخشهای خبری صداوسیما