
گزارش تحلیلی؛
جایگاه یمن در تفکر راهبردی حاج قاسم سلیمانی
یمن در دیدگاه حاج قاسم یکی از مراحل بیداری در راستای ایجاد تمدن نوین اسلامی است. سفیر یمن بعد از شهادت حاج قاسم از او بهعنوان دوستی دلسوز نام میبرد و میگوید: «شهید سلیمانی الهامبخش همه آزادگان و کسانی بود که میخواستند در برابر ظلم مقاومت و ایستادگی کنند. این الهامبخشی حاج قاسم سلیمانی را در میان همه ملتهای منطقه مشاهده میکنیم و مردم یمن برادری دلسوز و عزیز را از دست داده است؛ چون در میدانهای مختلف از مجاهدت ملت یمن حمایت میکرد. آنچه امروز از سیره و روش او در مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار و تلاش او در عرصههای مختلف بهجا مانده است، الگوی همه ملتهای منطقه خواهد بود
مقدمه
با آغاز انقلاب اسلامی ایران، موج تازهای از مقاومت برای حفظ مبانی اصیل اسلامی در برابر اندیشههای غربی، نگاه استبدادی به مردم و اسلام اشرافی آغاز شد. با آغاز جنگ تحمیلی و تلاش غرب و کشورهای مرتجع عربی برای تضعیف انقلاب اسلامی، آزادیخواهان جهان با مبانی فطری انقلاب اسلامی بیش از پیش آشنا شدند و تلاش کردند حلقههای مقاومت اسلامی را برای دفاع از آرمانها و اهداف اسلام ناب محمدی ایجاد کنند. این موضوع باعث شد تا گروههای مقاومت مانند حزبالله لبنان، حماس فلسطین، حشدالشعبی عراق و انصارالله یمن با تکیه بر آرمانهای امام خمینی رحمهاللهعلیه با اهداف آرمانی و راهبردی در راه آزادی جهان اسلام شکل بگیرند. در این میان، افرادی هم در چهارچوببندی ذهنی و اندیشهای این گروهها قرار گرفتند و جایگاه اندیشهای و مفهومی بزرگی را بهعنوان فرمانده اصلی جبهه مقاومت ایفا کردند. یکی از موفقترین افراد در این راستا که توانست باعث شکلگیری هماهنگیهای مهمی در راستای محور مقاومت شود، شخص حاج قاسم سلیمانی است.
نقش حاج قاسم سلیمانی در پیروزیهای جبهه مقاومت در مبارزه با استکبار جهانی، صهیونیسم بینالملل و ارتجاع منطقه نقشی اثرگذار است که موجب شد خلافت خودخوانده داعش در عراق و سوریه از بین برود و از او بهعنوان نمادی از مبارزه با تروریسم در جهان مطرح شود. قاسم سلیمانی، فرمانده شجاع و دلاور نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با داشتن تفکری نظامی، اندیشه استراتژیک و بهمانند یک دیپلمات زیرک بهعنوان نیروی فعال در سیاست خارجی کشورمان نقش مهمی ایفا میکرد. قاسم سلیمانی، برای جمهوری اسلامی تنها یک فرمانده نظامی نبود، بلکه او نماد «محور مقاومت» بود که پایههای جمهوری اسلامی بر آن بنا شده است. نگاه حاج قاسم به محور مقاومت نگاهی راهبردی بود. او مقاومت را ساختارمند، سیستماتیک، حیات طیبه و زیست اجتماعی میدانست. در این میان، یمن در دایره اندیشه سیاسی سردار سلیمانی نقش ویژهای داشت. هدف از این نوشتار، شناخت جایگاه مقاومت یمن در اندیشه سیاسی حاج قاسم سلیمانی است.
خصوصیات تفکر راهبردی حاج قاسم سلیمانی
تفکر استراتژیک، به پروسه فکرکردن به نحوه بازی حریف، تصمیمات و واکنشهای احتمالی او گفته میشود. در تعریفی دیگر، تفکر استراتژیک را فرایندی دانستهاند که به افراد کمک میکند در مورد آینده خود و دیگران تفکر کنند و آن را ارزیابی و ایجاد کنند. در ادبیات مدیریت و علوم اجتماعی، اشارات گوناگونی به انواع تفکرات از جمله تفکر انتقادی، قیاسی، استقرایی، سیستمی و استراتژیک شده است. تشخیص و تمایز انواع این تفکرات از یکدیگر بعضاً بسیار دشوار است و در مواردی نیز مشابهتهایی میان آنها به چشم میخورد. در مورد تفکر استراتژیک، آراء ارائهشده گوناگون و متنوع است و گاهی در تقابل با یکدیگر قرار میگیرند. نگاه و دیدگاه تفکری حاج قاسم سلیمانی در خود مبانی و مفاهیم راهبردی داشت. زمانی که ایشان با نگاه به مبانی مفهومی انقلاب اسلامی و شناختی که در چهارچوب تجربه خود دارند به بحرانهای پیش رو نگاه میکنند، در واقع، به فرصتهایی مینگرند که در دل بحرانها وجود دارد. این یک نگاه سیستماتیک به مبانی تفکری حاج قاسم سلیمانی است. ایشان در سخنان خود به این موضوع اشاره میکنند که «من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد در خود فرصتها نیست؛ اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم. انقلاب ما با دورههای طولانی بحرانهای اقتصادی و محاصره اقتصادی مواجه بوده است و امروز نیز این بحرانها ادامه دارد. بهرغم اینکه خیلی از دولتمردان ما نتوانستند یا فرصت نداشتند همه اهداف مدنظر خودشان و انقلاب را مهیا کنند، اما فرصتهای بزرگی وجود دارد.»
با توجه به این مبحث، حاج قاسم مردی با تفکر راهبردی بود که تفکر او دارای مبانی ذیل است:
• اندیشه حاج قاسم بر مبنای نگرش خلاق است؛ به این معنا که آینده متفاوتی را برای آینده تمدن نوین اسلامی بهوجود میآورد. خاصیت اصلی این نوع تفکر حاج قاسم، ایده¬زایی و ایده¬یابی است که موجب می¬شود در برابر مسائل مختلف راهی را پیدا کند. نگاه او در میدانهای نبرد در سالهای جنگ تحمیلی و نگاه او در مبارزه با تروریستهای داعش در عراق و سوریه بر همین مبنا استوار است.
• تفکر راهبردی بر اساس تفکر سیستمی شکل گرفته است؛ به این معنا که نگاهی جامع به گسترده¬ترکردن دامنه مفهوم اسلام ناب دارد و فقط محدود به یک کشور نیست. این تفکر جریان ایجاد ارزش از اوّل تا آخر برای اسلام را در نظر می¬گیرد. در نتیجه، همین نگرش سیستمی باعث می¬شود ایدههای اندیشهای برای تمدن نوین اسلامی در نظر داشته باشد. نگاه مقدس به مفهوم ولایت فقیه و تشبیه این نظام به حرم و حریم در وصیتنامه حاج قاسم، نشان از دیدگاهی سیستماتیک است.
• از طرف دیگر، تفکر راهبردی حاج قاسم نوعی تفکر ترکیبی است؛ به این معنا که از انواع داده¬های سخت و نرم استفاده می¬کند. این در حالی است که برنامه¬ریزی استراتژیک معمولاً بر اساس داده¬های سخت است؛ امّا تفکر استراتژیک بر اساس بینش¬ها، تمثیل¬ها، ایده¬ها و مفاهیم جدید عمل می¬کند.
• از سوی دیگر، تفکر استراتژیک حاج قاسم در جستوجوی مزیت¬ها در عرصه منطقه و نظام اسلامی است؛ به این معنا که برای کسب موفقیت لازم است اصول را حفظ و در فروع اندیشه و راهبرد در عرصه میدان از تقلید دوریکرده و به جستو¬جوی نهفته¬ای می¬پردازد.
• آنچه تفکر حاج قاسم را بهعنوان یک استراتژیست از دیگر افراد نظامی، سیاسی و دیپلماتیک جدا میکند، نتیجهگرا بودن در عین دست برنداشتن از آرمانهای خویش است؛ به این معنا که تفکر حاج قاسم از یکسو ایدهآلگراست و از سوی دیگر، بدون تجربه و اندیشه وارد کاری نمی¬شود. این نوع تفکر، رویکردی تجربی و آزمایشی دارد و تلاش می¬کند با استفاده از تجربههای کوچک به برداشت¬های جدید دست یابد.
تمدن نوین اسلامی در تفکر راهبردی حاج قاسم سلیمانی
کلاننگری، آیندهنگری، امیدآفرینی، نهادینهسازی اعتمادبهنفس، توجه به تکثر و تنوع در جامعه و امت از مؤلفههای اساسی عیار تمدنی تمدن نوین اسلامی برشمرده میشود. با توجه به این دیدگاه، حاج قاسم سلیمانی کسی بود که فارغ از مرزهای جغرافیایی و تکثرات اجتماعی امت اسلامی، تمدن اسلامی را محقق میکرد. برجستهترین اقدام شهید سلیمانی، خنثیسازی تحریمها بهصورت عینی و در میدان عمل بود؛ چنانچه بدون هیچ محدودیتی در همه جای منطقه و جهان حضور مییافت و ایفای نقش میکرد. این موضوع باعث شده است تا هر چیزی همچون راهبرد برای آغاز تمدن نوین اسلامی مدنظر قرار بگیرد تا جامعه اندیشهای اسلامی نگاه ویژهای به اندیشههای ایشان داشته باشد. در همین دیدگاه، یمن نیز بهمعنای یک مفهوم اندیشهای در چهارچوب محور مقاومت و در راستای تمدن نوین اسلامی قرار میگیرد. در این راستا، ردپای نگاه آخرالزمانی و تمدنی به یمن را میتوان در اندیشه راهبردی حاج قاسم مشاهده کرد.
جایگاه یمن در نگاه راهبردی تمدن نوین اسلامی و ظهور
مروری بر آنچه در کتب تاریخی و روایی درباره یمن و یمنیها آمده، بیانگر آن است که این سرزمین، حامل فرهنگ و مردمی بس فرهیخته و محبوب نزد پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله و اهلبیت علیهمالسلام بوده است. آنچه توجه به یمن و یمنیها را این روزها دامن میزند، نقشی است که در روایات آخرالزمان و ظهور برای یمنیها مطرح شده است و این گمانهزنی را که شاید حوادث یمن، برگی دیگری از نزدیکشدن تحقق علائم حتمیه ظهور است، تقویت میکند. هرچند نمیتوان با اطمینان قیام انصارالله در یمن را خروج یمانی عنوان کرد، امّا نگاه تمدنی به حرکت مردم یمن از آیات و روایات صحیح استنباط میشود (خبرگزاری مهر، 1394).
احادیث و منابع حدیثی شیعه، قیام یمانی را از نشانهها و علائم حتمی ظهور برشمردهاند. روایات یمانی در منابع حدیثی شیعه، حدود پانزده حدیث است که در میان آنها، چند حدیث از نظر سند نیز معتبر است. بنابراین، روایات یمانی مستفیض، بلکه متواتر معنوی است. در روایتی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که «النِّدَاءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ السُّفْيَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ الْيَمَانِيُّ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ مِنَ الْمَحْتُومِ وَ كَفٌّ يَطْلُعُ مِنَ السَّمَاءِ مِنَ الْمَحْتُوم ...» (نعمانی، الغیبۀ، ص 252). ندای آسمانی، خروج سفیانی، خروج یمانی، شهادت نفس زکیه و آشکارشدن دستی در آسمان حتمی است ... .
یمانى، دومین نشانه حتمی ظهور و قیام امام مهدی در ماه رجب، سال ظهور امام مهدی علیهالسلام است که همزمان با شورش سفیانى از منطقه شام و سوریه، قیام خود را از یمن (بنا بر نظر مشهور)، آغاز مىكند؛ با این تفاوت كه شورش سفیانى در برابر قیام حق مهدوى است، امّا یمانى از پیروان حضرت علی علیهالسلام و حامیان امام مهدى علیهالسلام است. وى مردم را بهسوی حق، صراط مستقیم و امام مهدی علیهالسلام فرامیخواند. بر اساس حدیثى معتبر از امام صادق علیهالسلام، قیام یمانى در كنار شورش سفیانى، صیحه آسمانى، قتل نفس زكیه و فرورفتن [خسف لشكر سفیانى] در سرزمین بیداء، از نشانههاى حتمى ظهور است. از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبری نقل شده است که «قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِیةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء» (شیخ صدوق، کمالالدین، ج 2، ص 650). پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صیحه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
علاوه بر روایت فوق، در روایات دیگری نیز قیام یمانی به همراه سفیانی و خراسانی، از نشانههای حتمی ظهور امام مهدی برشمرده شده است. امام صادق در روایت دیگری فرمودهاند: «خروجُ الثلاثةِ الخراسانیِّ والسفیانیِّ والیمانیِّ فی سَنَةٍ واحدةٍ فی شهرٍ واحدٍ فی یومٍ واحد» (شیخ طوسی، الغیبة، ص446). خروج خراسانی، سفیانی و یمانی در یکسال و یکماه و یکروز است.
ظهور مدعیان یمانیت در تاریخ و مقبول افتادن دعوای آنان در نزد بسیاری از مسلمانان، اصالت یمانی را مینمایاند. در عصر معاصر نیز شخصی به نام احمد اسماعیل گاطع، با جعل عنوان، لقب و ادعای فرزندی امام زمان، همزمان خویش را یمانی معرفی کرده است. پیروان و انصار او، محل خروج او را کشور عراق معرفی میکنند درحالیکه یمانی از یمن و صنعاست. در روایات معتبر، نام و نسب یمانی تصریح نشده است و در اینکه یمانی از سادات بنیهاشمی است، تردید وجود دارد. از یمانی، با لقبها و واژههایی چون «یمانی»، «قحطانی»، «الخلیفةالیمانی»، «المنصورالکندی» و «المنصورالیمانی» در احادیث یاد شده است. احادیث، یمانی را پیرو حضرت علی علیهالسلام معرفی کردهاند و در برخی احادیث، یمانی را از نسل زیدبنعلی دانستهاند. در هر صورت، یمانی پیرو مذهب اهل بیت و تابع آیین حق و مسلمان شیعه است.
البته توصیف پرچم یمانی بهعنوان هدایتترین پرچم (اهدی الرایات) به این معنا نیست که یمانی معصوم و دارای مقام عصمت و هدایت یافتهترین شخص (اهدی الناس) است. هر چند وی عبد صالح خدا و از معتمدین حضرت مهدی است، زیرا علاوه بر یمانی، طبق روایات، پرچم خراسانی نیز به پرچم هدایت توصیف شده است و بهعلت حضور یاران حضرت قائم در لشکر خراسانی از ایران و نیز همراهی، همکاری و یاریرساندن خراسانی به یمانی در جنگ با سفیانی، پرچم خراسانی نیز پرچم هدایت است؛ امّا در این میان، یمن در تمدن نوین اسلامی جایگاه و نقش ویژهای دارد.
جایگاه یمن در تفکر راهبردی حاج قاسم سلیمانی
یمن در دیدگاه حاج قاسم یکی از مراحل بیداری در راستای ایجاد تمدن نوین اسلامی است. سفیر یمن بعد از شهادت حاج قاسم از او بهعنوان دوستی دلسوز نام میبرد و میگوید: «شهید سلیمانی الهامبخش همه آزادگان و کسانی بود که میخواستند در برابر ظلم مقاومت و ایستادگی کنند. این الهامبخشی حاج قاسم سلیمانی را در میان همه ملتهای منطقه مشاهده میکنیم و مردم یمن برادری دلسوز و عزیز را از دست داده است؛ چون در میدانهای مختلف از مجاهدت ملت یمن حمایت میکرد. آنچه امروز از سیره و روش او در مقاومت و ایستادگی در برابر استکبار و تلاش او در عرصههای مختلف بهجا مانده است، الگوی همه ملتهای منطقه خواهد بود (خبرگزاری صداوسیما، 1399).
نگاه تمدنی شهید سلیمانی به مفهوم مقاومت و تأثیر آن بر ظهور باعث شد تا از تمام محورهای مقاومت در تمام جهان اسلام حمایت کند. نگاه سازمانی به هستههای مقاومت باعث شد تا در رابطه با مسائل مختلف منطقهای که در عراق، افغانستان، سوریه و لبنان شکل میگرفت، تمرکزی ایجاد شود. بهعبارت دیگر، اقدامی که سردار سلیمانی انجام داد این بود که ابتدا هستههای مقاومت را که در منطقه شکل گرفته بودند و بهصورت خودجوش بودند، شناسایی و با آنها ارتباط برقرار کرد و گروههایی را که در مسیر مبارزه و جهاد قرار دارند، تقویت کرد و سپس با پیوند این هستهها در داخل مناطق و تبدیل به حلقههای مقاومت توانست اثرگذاری بیشتری در مقابله با استکبار جهانی و صهیونیسم داشته باشد و با اشغالگری مبارزه کرد. سردار سلیمانی، بعد از قراردادن این حلقهها در درون یکدیگر و تبدیل آنها به زنجیر موجب تشکیل جبهه مقاومت شد که از دریای مدیترانه این جبهه آغاز میشود و این اقدام پیوندی میان نهضتهای آزادیبخش و حلقههای مقاومت بود که عملاً از مؤثرترین مؤلفه در منطقه از آن نام برده میشود که در مقابله با هژمونی آمریکا قرار دارد. این زنجیره پس از مدتی به محور مقاومت تبدیل شد و محور مقاومت توانست نهادهای مقاومت را با همکاری و مشارکت حکومتها در منطقه شکل دهد و پس از آن نیروهای مردمی شکل گرفت. حشدالشعبی در عراق، بسیج مردمی در سوریه، بسیج مردمی در یمن و در لبنان حزبالله و در فلسطین نیروهای جهادی شکل گرفتند و عملاً محور مقاومت توانست در مقابل سلطه آمریکا بایستد. این آغاز راهی است که مسیر را بهسمت پایهریزی تمدن نوین اسلامی سوق میدهد.
منابع و مأخذ:
• خبرگزاری صداوسیما (1399): «حاج قاسم سلیمانی یک دوست دلسوز برای مردم یمن بود.»
https://www.iribnews.ir/00CTPR
• خبرگزاری مهر (1394): «زیدیهای یمن اطاعت از آیتاللهالعظمی خامنهای را واجب میدانند.»
mehrnews.com/xvsbR
• طوسي محمدبنحسن (1387)، الغيبة، قم: مسجد مقدس جمكران.
• شیخ صدوق (1395)، كمالالدين، جلد دوم، طهران: دارالكتبالاسلاميه.
• نعمانی، محمدبنابراهیم (1376)، غیبت نعمانی، تهران، نشر صدوق.