سید مهدی محمدی
دست تنگ بودند و درآمد درست و حسابی نداشتند. در آن زمان خرما مشتری زیادی نداشت که بتوان با فروش آن زندگی کرد. وسوسههای اشرار خامشان میکرد و در قابل پول میشدند کارچاق کن آنها.
حاج قاسم بیکار نماند. نشست و فکر کرد چطور میشود جلوی در دام افتادن جوانهای عشایر را بگیرد. خیلی از این جوانها سرباز فراری بودند. چون کارت پایان خدمت نداشتند و دستشان جایی بند نمیشد، از بیکاری میرفتند سمت اشرار. قرار شد فراریها بیایند و لباس سربازی بپوشند اما توی منطقه خودشان خدمت کنند. تازه، حقوق هم بگیرند. عده زیادی از اینها زن و بچه داشتند. این شرایط به نفعشان بود. کنار زن و زندگیشان خدمت میکردند، درآمد داشتند و بعد هم که کارت میگرفتند میتوانستند گواهینامه رانندگی بگیرند، بروند جایی استخدام شوند و یا پروانه کسب بگیرند و یک کار حلال آبرودار دست و پا کنند. خیلی از همین سربازهای عشایر که سواد بیشتری داشتند با پیگیریهای حاجی جذب نیروی انتظامی هم شدند.
✍️ سرهنگ خلیلی – فرمانده اسبق ناحیه سپاه بم
دیدگاهی ثبت نشده است