شب خاکسپاری حاج قاسم؛ روایتی که هنوز ناگفته مانده است

«فاطمه فشاریان» آنچه که شب خاکسپاری شهید سلیمانی رخ داد روایتی بکر و ناب است که بعد از گذشت سه سال هنوز ناگفته مانده است.

به گزارش روابط عمومی بنیاد مکتب حاج قاسم، ساعت های پایانی اولین روز از نمایشگاه کتاب تهران در اردیبهشت سال ۱۴۰۲ است. طبیعی است که آدم ها کم کم محوطه نمایشگاه را ترک کنند و به سمت خانه هایشان بروند. اما غرفه انتشارات «مکتب حاج قاسم» در همین دقایق پایانی مهمان ویژه ای داشت. «فاطمه افشاریان» بانوی شاعر، فرزندی از تبار فرزندان حاج قاسم، لحظاتی را مهمان غرفه‌ای بود که حکم خانه پدری برایش دارد.

می گوید حاج قاسم جای خالی پدر را برایش پر کرده و آنقدر خود را زیر دین آن مرد دانسته است که دست به قلم شده و شعری سروده که همین روزها صدایش در نمایشگاه سی و چهارم شنیده خواهد شد.

اما دغدغه اکنون افشاریان پرده‌برداری از روایتی است که بعد از گذشت سه سال هنوز ناگفته مانده است؛ روایت شب خاکسپاری حاج قاسم، همان شب سرد گلزار شهدای کرمان، کنار مزار خالی حاج قاسم و جمع رفیقان، همراهان و فرزندان شهیدی که نمی‌خواستند فضای گلزار را ترک کنند و این لحظات پایانی را از دست بدهند. روایت شبی که تا صبح اشک بود و ناله و چشم‌هایی که لحظه‌ای بر هم نیامد.

او معتقد است روایت آن شب را باید به تصویر کشید تا برای همیشه بماند. مطمئن است همه همراهانی که آن شب را کنار مزار شهید سلیمانی به صبح رسانیدند، مثل خودش بی تاب گفتن از لحظه لحظه شب خاکسپاری هستند.

مسئول انتشارات مکتب حاج قاسم دلش را قرص کرد به پرده‌برداری از این روایت ناب و ناگفته و قول داد بزودی مقدمات این کار فراهم شود.

«بنیاد مکتب حاج قاسم» بر خود فرض می داند هر آنچه به زنده ماندن اندیشه شهید سلیمانی کمک کند، حتی کلمه و حمله‌ای را ثبت کرده و تاریخی بسازد برای آیندگان.



دیدگاهی ثبت نشده است