متن کامل ترجمه نخستین سخنرانی سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان، پس از عملیات «طوفان الاقصی»
سید حسن نصر الله، دبیر کل حزب الله لبنان در سخنرانی خود در مراسم بزرگداشت شهدای «راه قدس» که در دفاع از غزه و ملت فلسطین و مقدسات جهان اسلام به شهادت رسیدهاند، یاد شهدای گردانهای الاقصی، مقاومت اسلامی، گروهانهای قدس و شهدای غیرنظامی در لبنان را گرامی داشت.
متن کامل سخنراني سيد حسن نصرالله در مراسم بزرگداشت شهدای «راه قدس» به شرح زير است:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و الصلات و السلام علی سیدنا و نبیینا خاتم النبیین ابی القاسم محمد بن عبدالله و علی آله الطیبین الطاهرین و صحبه الاخیار المنتجبین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین.
برادران و خواهران، السلام علیکم جمیعا و رحمت الله و برکاته.
به شما حاضران پرشمار و عظیم در مراسم «افتخار به شهیدان» خوشآمد میگویم؛ شهیدانی که امروز برای بزرگداشت و تجدید پیمان با خون و هدفهایشان گرد هم آمدهایم. امروز ما یاد این شهیدان، شهیدان مقاومت اسلامی لبنان و حزب الله، گروهانهای مقاومت در برابر اشغال اسرائیل، گروهانهای قسام در لبنان، گروهانهای قدس در لبنان و شهروندان و از جمله خبرنگارانی را که ظالمانه به دست صهیونیستها به شهادت رسیدند، گرامی میداریم. الآن در حال صحبت دربارهی شهیدان لبنانی و فلسطینی جبههی لبنان هستیم. به خانوادهی این شهیدان تبریک میگوییم که عزیزانشان به این مدال الهی دست یافتهاند، و تسلیت میگوییم که این عزیزان از میان خانوادههایشان رفتهاند؛ چه پدر بودند، چه برادر، چه همسر و چه پسر. از خداوند سبحان و متعال میخواهم که از همه قبول بفرماید.
این تبریک و تسلیت ما همچنین تا نزد همهی خانوادههای شهید در نوار غزه، کرانهی باختری و هر جا شهیدی در این نبرد، نبرد طوفان الاقصی، عروج کرده است، امتداد مییابد؛ نبردی که در جبههها و میادین مختلف گسترش یافته است. این شهیدان (الآن زیاد دربارهی شهیدان صحبت نمیکنم. چند روز دیگر مراسم روز شهید را داریم و ان شاءالله بیشتر صحبت خواهیم کرد) برنده شدند. کافی است برخی آیات خداوند سبحان و متعال را دربارهی آنها بخوانیم تا همین موجب عزت و افتخار خانوادهها و همهی ما باشد و یقین کنیم به کجا و کدام جهان رفتهاند؟ آنجا که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به هیچ دلی خطور نکرده است. خداوند سبحان و متعال دربارهی شهیدان میگوید:«و آنان كه در راه خداى كشته شوند خدای كردار ايشان را گم نکند، زود ایشان را راه نماید و کار ایشان نیکو کند و ایشان را در بهشتی که شناختهی ایشان کرد اندر آرد، ای آن کسها که بگرویدید اگر خدای را یاری کنید یاری کند شما را، و پایهای شما را برجای بدارد (محمد/۴-۷)» و در سورهی آل عمران میفرماید:«و مپندارید که آن کسها که در راه خدای کشته شدند مردگانند، نه، که نزدیک خداوندشان زندگانند، روزی دهدشان، شادمانان بدانچه ایشان را خدای از افزونی خود بداد، و به آن کسها که نرسیدند از پس ایشان شادی همیبرند که بیمی و اندوهی بر ایشان نباشد؛ شادی میبرند به نواخت و افزونی نیکویی از خدای و خدای گم نکند مزد گرویدگان را (آل عمران/۱۷۰-۱۷۲)». آنان هماکنون زندهاند. منظور روز قیامت نیست. در روز قیامت همهی مردم زنده خواهند بود. اما شهیدان امروز زنده و شاد و از مهر و فضل خدا برخوردارند. «و مگویید آن کس را که کشته شود در راه خدای که ایشان مردگانند، مردگان نهاند، ایشان زندگانند ولی شما نمیدانید (بقره/۱۵۴)». گوارای وجود همهی شهیدان؛ شهیدان رزمنده و شهیدان مظلوم، مرد، زن، کودک، کوچک و بزرگ. گوارای وجودشان انتقالشان به جهان دیگر و مقام قرب خداوند، فرشتگان، پیامبران، فرستادگان، دوستان و گواهانش؛ آنجایی که دیگر خبری از استکبار امریکا، استبداد صهیونیسم، تجاوز، قتل و جنایت نیست. پس از این روست که ما از این جایگاه ایمانی و عقیدتی به شهیدان و خانوادهی شهیدان مینگریم.
به خانوادهی شهیدان میگوییم: فرزندان و عزیزان شما در نبردی به شهادت رسیدند که (این را همیشه در گذشته میگفتیم) اگر بخواهیم به دنبال نبردی باشیم که از لحاظ انسانی، اخلاقی و دینی کاملا مشروع باشد، هیچ نبردی را مانند این نبرد با صهیونیستها و متجاوزان اشغالگر فلسطین نمییابیم. از لحاظ انسانی، اخلاقی و شرعی کمترین غباری بر این نبرد نیست به همین علت این یکی از روشنترین، بزرگترین و شفافترین مصادیق جنگ در راه خداوند سبحان و متعال است. این چیزی است که همهی ما باید بدانیم. امروز این را خطاب به خانوادههای شهید و برای افتخار به ایشان میگوییم. همه موضعگیریها و سخنان ایشان را شنیدند که بیانگر ایستادگی، ثبات، یقین، تسلیم و رضایت ایشان نسبت به خواست، انتخاب و گزینش الهی بود که عزیزان ایشان را گلچین کرد. قدرت واقعی ما پیش از سلاح در این ایمان، بصیرت، هشیاری و تعهد عمیق به این قضیه و آمادگی گسترده برای فداکاری و صبر بیکران پدران، مادران، همسران، پسران، دختران و خانوادههای این شهیدان است.
همچنین درودی بیپایان میفرستیم بر این ملت اسطورهای و بیمانند؛ ملت و اهالی غزه که در تلویزیون دیدیم چگونه یک مرد، زن یا کودک از زیر آوار بیرون میآید و در حالی که خانهاش ویران شده و خانوادهاش به شهادت رسیدهاند فریاد میکشد همهی چیزهایی که تقدیم کرده است فدای مقاومت، مسجدالاقصی و فلسطین باشد. قدرت واقعی اینجاست. این آن ملتی است که زبان از بیان عظمت، جبروت، ایمان، پایداری و صبر آن عاجز است. همچنین از بیان فداکاریها، ایستادگیها، صلابت، سرافرازی و صبری که در کرانهی باختری و همهی میدانهای دیگر شاهد آن هستیم.
برادران و خواهران، بنده امروز سخنانم را روی حوادث روز متمرکز میکنم تا بفهمیم چه رخ داد، موضع بگیریم، مسئولیتها را تعیین کنیم و دربارهی چشماندازها سخن بگوییم. البته دربارهی شرایط لبنان، همبستگی موجود ملی و مسائل مختلف و حتی چیزهایی که به آنها خواهم پرداخت، نیاز داریم در آینده مفصل صحبت کنیم.
اما در آغاز باید به همهی افراد و کشورهای جهان از جمله کشورهای عربی، اسلامی، امریکای لاتینی و همهی ملتهایی درود بفرستم که موضعگیری، اعلام همبستگی و راهپیمایی کردند، فریاد زدند و تأیید و پشتیبانی کردند. همچنین باید بهصورت ویژه از بازوان عراقی و یمنی که وارد این نبرد مبارک شدند، یاد کنم و بر آنها درود بفرستم.
برادران و خواهران، چرا کار به اینجا رسید؟ پیشزمینهی حوادث هفتم اکتبر و عملیات طوفان الاقصی چه بود؟ قاعدتا بسیار کوتاه به این موضوعها خواهم پرداخت چون ناچاریم از آنها یاد کنیم تا بتوانیم بر پایهی آنها موضع بگیریم. شما و همه از دردها و رنجهای بیش از هفتاد و پنجسالهی ملت فلسطین باخبرند. پس نیازی نیست من بنشینم توضیح بدهم. همهتان از این موضوع باخبرید. اما وضع سالهای اخیر فلسطین بسیار سخت بود؛ بهویژه با این کابینهی تندروی احمق بیعقل وحشی. چهار موضوع در این ماجرای فلسطین دخیل بود:
اول: هزاران اسیر مرد، زن و کودک فلسطینی در زندانهای اسرائیل هستند. برخیهایشان سالهاست اسیرند. برخیهایشان در خطر مرگاند و هیچ کس هم نبود که برایشان کوچکترین حرکتی بکند. آن وقت این کابینهی تندرو و این وزیر احمق شروع کردند به سختگیری دربارهی اسیران و خانوادههایشان و کار را از جنبهی انسانی بسیار سخت کردند.
دوم: پروندهی قدس و مسجد الاقصی، بهویژه اتفاقاتی که در ماههای گذشته و هفتههای منتهی به عملیات طوفان الاقصی افتاد. این اتفاقات از زمان اشغال ۱۹۶۷ بیسابقه بود.
سوم: محاصرهی غزه. نزدیک ۲۰ سال است بیش از دو میلیون نفر در یک مساحت کوچک در یک محاصرهی خفهکننده و شرایط سخت معیشتی به سر میبرند بدون اینکه کسی در جهان کوچکترین حرکتی انجام دهد.
چهارم: خطراتی تازه از جمله پروژههای تازهی شهرکسازی، که کرانهی باختری را تهدید کردند. اینجا هم ذیل این کابینهی تندرو احمق بیعقل. علاوه بر کشتارها و دستگیریها و تخریب روزمرهی خانهها.
همهی این پروندهها شدیدا به فلسطینیها و جنبشهای مقاومت فلسطین فشار میآورد و این موضوع در این جهان برای هیچ کس مهم نبود، نه سازمان ملل، نه شورای امنیت، نه سازمان همکاریهای اسلامی، نه اتحادیهی عرب، نه اتحادیهی اروپا و نه هیچ یک از مجموعههای شناختهشده. بلکه [میتوانیم بگوییم] موضوع فلسطین و حوادثش و همهی این پروندهها فراموش شده بود و اگر بگوییم اصولا در فهرست دغدغههای جهان وجود داشت، آخرینش بود.
در مقابل، سیاست دشمن گستاخانهتر، سرکشانهتر، فسادانگیزتر، ظالمانهتر، زورگویانهتر و تحقیرکنندهتر میشد. پس باید اتفاق عظیمی میافتاد تا این رژیم غاصب زورگوی برتریجو و حامیان مستکبرش بهویژه در واشنگتن و لندن را به لرزه در بیاورد و همهی این پروندههای انسانی را مقابل جهان بگشاید و از طرح دوبارهی موضوع فلسطین اشغالی و ملت مظلوم تحت محاصره و اماکن مقدس در معرض تهدیدش، به عنوان اولین مسئلهی جهان حمایت کند. این بود که عملیات جهادی عظیم و بزرگ ۷ اکتبر، عملیات طوفان الاقصی به دست مجاهدان گروهانهای عزالدین قسام(رضوان الله علیه) رخ داد و دیگر گروههای مقاومت نوار غزه با آنها همکاری کردند. پس این نکتهی اول در باب زمینهها.
دوم: تصمیمگیری دربارهی این عملیات بزرگ، مبارک و گسترده ۱۰۰٪ فلسطینی بود. اجرایش هم ۱۰۰٪ فلسطینی بود. و دستاندرکاران این عملیات آن را از همه حتی گروهانهای مقاومت غزه تا چه رسد به دیگر کشورها و جنبشهای خط مقاومت، پنهان کرده بودند و این محرمانگی مطلق بود که موفقیت این عملیات درخشان را از طریق مؤلفهی غافلگیری حیرتانگیز آن تضمین کرد. بر خلاف آنچه برخی دلسردکنندگان، فروگذاران یا فتنهانگیزان نفوذی در نبرد کنونی گمان میکنند، این پنهانکاری هرگز هیچ کس را در جنبشها و خط مقاومت نیازرد. بلکه همهی ما آن را ستودیم چون شرط طبیعی موفقیت کار بود و هرگز هیچ تأثیر سلبی بر هیچ یک از تصمیمهای گروهها و جنبشهای مقاومت در خط مقاومت نداشت. بلکه بالعکس، این رفتار از سوی برادران حماس بر هویت و هدفهای واقعی نبرد صحه گذاشت و بر آن تأکید کرد و راه را بر دروغها و تحریفهای دشمنان و منافقان بست؛ بهویژه زمانی که دربارهی روابط منطقهای گروههای مقاومت فلسطینی سخن میگویند. معمولا زمانی که نبردی در لبنان و فلسطین و… صورت میگیرد بلافاصله میگویند به علت پروندهی هستهای ایران و برای خدمت به مذاکرات ایران و اروپا، ایران و امریکا یا ایران و منطقه است. بلافاصله موضوع را به دروغ و برای گمراهسازی به جای دیگری میکشانند. نبرد طوفان الاقصی به علت تصمیمگیری و اجرای آن از سوی فلسطینیها و همچنین (بنده به شما میگویم) بیاطلاعی هیچ کسی از آن، ثابت میکند که این نبرد کاملا فلسطینی و به خاطر فلسطین و پروندهها، قضایا و ملت فلسطین است و هرگز هیچ ربطی به هیچ پروندهی منطقهای، بین المللی یا… ندارد.
این حادثه همچنین صدق گفتههای ما در طول سالیان گذشته را به دوست و دشمن ثابت میکند. گرچه برخی نمیتوانند این واقعیت را بفهمند که: تصمیمگیری در جنبشهای مقاومت با رهبران همان جنبشهاست. جمهوری اسلامی ایران از زمان امام خمینی (رضوان الله علیه) تا دورهی حضرت امام خامنهای (دام ظله) به صورت علنی جنبشهای مقاومت را بر عهده میگیرد و از آنها پشتیبانی و به آنها کمک میکند اما هرگز هیچ چیزی را به آنها، فرماندهان و تصمیماتشان تحمیل نمیکند. ماجراهای گذشته و ماجرای این روزهای طوفان الاقصی بر این واقعیت تأکید میکند و اگر کسی میخواهد حوادث این روزها و حوادثی را که ممکن است هر زمان در آینده رخ دهد، مطالعه کند باید بداند که رهبران، اهالی و مجاهدان مقاومت تصمیمگیران واقعی هستند و به هدفها و قضیهی اصلی و واقعیشان خدمت میکنند.
سوم: حادثه و پیامدهای آن. برادران و خواهران، همهی شما حوادث میدانی را با جزئیات پیگیری کردید. یعنی نیازی نیست من بگویم ۷ اکتبر چه رخ داد. همه آن را در تلویزیون دیدم. این یک عملیات دلاورانه، شجاعانه، خلاقانه، متقن، بزرگ، گسترده و تماما قابل تحسین بود. این حادثهی بزرگ و گسترده موجب چه شد؟ موجب بروز یک زلزلهی امنیتی، نظامی، سیاسی، روحی و روانی در رژیم اسرائیل شد و پیامدهای استراتژیک و وجودی داشت و بر اکنون و آیندهی این رژیم اثر گذاشت و خواهد گذاشت. کابینهی دشمن هر کاری بکند و هر کاری در ماه گذشته کرده است و در هفتهها و روزهای پیش رو خواهد کرد هرگز نخواهد توانست نتایج، پیامدها و آثار استراتژیک و تاریخی طوفان الاقصی بر این رژیم و ادامهی نبرد را درون این رژیم از بین ببرد. این عملیات واقعیتهای بسیاری را عیان کرد که همه باید از آنها مطلع باشیم و بر آنها نور بیافکنیم. طبیعتا امروز نه بلکه زمانی دیگر. صحبت دربارهی نتایج، پیامدها و آثار عظیم عملیات طوفان الاقصی نیز نیازمند زمان و مجالی دیگر است. اما مهمترین چیز آن است که سستی، ضعف و نزاری [اسرائیل] را عیان کرد و نشان داد [این رژیم] به حق از لانهی عنکبوت سستتر است. در برخی رسانههای اسرائیلی خواندم که: خود اسرائیلیها از فلانی (یعنی من) بیشتر باور کردهاند اسرائیل از لانهی عنکبوت سستتر است. این واقعیتی است که عملیات طوفان الاقصی آن را ثابت کرد. خب، سردمداران امریکا از جمله رئیس جمهور، وزیران و ژنرالهایش با شتاب آمدند تا این رژیم لرزان را بگیرند تا کمی نفسش جا بیاید، هشیاریاش را به دست بیاورد، بتواند دوباره روی پایش بایستد و دوباره سررشتهی امور را به دست بگیرد گرچه تا امروز نتوانسته سررشتهی امور را دوباره به دست بیاورد. هر پشتیبانی و حمایتی بود از او به عمل آوردند. این حادثه و این شتاب امریکایی برای در آغوش گرفتن، پشتیبانی و حمایت اسرائیل از سوی امریکا نشاندهندهی سستی، ناکامی و ضعف این رژیم است. تصور کنید، کابینهی دشمن از نخستین روزهای طوفان الاقصی و در مقابل نوار تحت محاصرهی غزه، نیاز پیدا کرد که چندین ناوگان امریکایی برای حمایت روحی و پشتیبانی نظامیاش به دریای مدیترانه بیایند. خب، پس ارتش شما کجاست؟ نیروی هواییتان کجاست؟ ناوگان دریاییتان کجاست؟ آن اسرائیلی که افتخار میکرد قدرتمندترین ارتش منطقه است کجاست؟ بلافاصله باید ناوگانها و هواپیمابرهای امریکایی بیایند.
(صلوات حضار)
و ژنرالها و متخصصان امریکایی به این رژیم بیایند و از روز نخست تصمیم گرفته شود که انبارهای استراتژیک امریکا در فلسطین به روی ارتش اسرائیل گشوده شود. اسرائیل از اولین روزها از امریکا درخواست سلاحها و موشکهای جدید کرد. از همان روز اول اسرائیل ۱۰ میلیارد دلار درخواست کرد. هنوز که جنگ را شروع نکردهایم! آیا این یک حکومت قدرتمند است؟ این آن حکومتی است که میتواند روی پایش بایستد؟ همین که نیازمند چنین پشتیبانیای از سوی دولت امریکا و تجمع رؤسای جمهوری و نخستوزیرها، وزیران، وزیران دفاع و ژنرالهای غرب و اروپاست که از چهارگوشهی جهان برای پشتیبانی روحی از اسرائیل بیایند؟ طوفان الاقصی با این رژیم و سران این رژیم چه کرده؟ اینها نتایج، پیامدها و اثراتی است که باید شرح داده و تبیین شود (من الآن وقت ندارم شرح دهم) تا روشن شود فداکاریهای این روزها در غزه، کرانهی باختری و همهی جبههها فداکاریهایی است که میارزد. چون ممکن است برخی مردم بپرسند آیا حماس و برادران غزه این محاسبات را کرده بودند؟ بله، این دستاوردها، نتایج و پیامدها به این همه فداکاری میارزد چون دورهی تازهای از نبرد با این دشمن و دورهی تاریخی تازهای از سرنوشت ملت فلسطین و ملتها و کشورهای منطقه را پایه گذاشت. این اتفاقی است که در طوفان الاقصی رخ داد. به همین علت به همهی این فداکاریها میارزد. گزینهی دیگری هم وجود نداشت. گزینهی دیگری هم وجود ندارد. گزینهی دیگر سکوت و انتظار مرگ و انتظار از دست رفتن کرانهی باختری، مسجدالاقصی و محاصرهی بیشتر و مرگ اسیران بود. به همین علت این انتخاب، انتخاب درست، سالم، صحیح، حکیمانه، شجاعانه و مطلوب و در زمان درست و مناسب بود و به همهی این فداکاریها میارزد.
چهارم: دشمن چه واکنشی به حادثهی ۷ اکتبر و طوفان الاقصی نشان داد؟ از ساعتهای اول روشن بود که این دشمن سرگردان و گیج و حیران است چون میدانید که شنبه [تعطیلی یهودیان] و دیشبش عید بود. این هم زمان مهمی بود که از سوی مقاومت برگزیده شده بود. به نظر میرسید همه نه فقط در پیرامون غزه بلکه حتی در تلآویو و قدس خواب بودند چون تمام شب بیدار و مست بودند. چون ساعتها طول کشید تا نتنیاهو، گالنت و… سر و کلهشان پیدا شد و از خواب بیدار شدند. در حالت حیرانی، دیوانگی، سرگشتگی و خشم آمیخته با جنون بودند. به همین علت هم وقتی رفتند تا شهرکهای یهودینشین پیرامون غزه را از دست مقاومان فلسطینی پس بگیرند، خود آنها بودند که علیه شهرکنشینان اسرائیلی مرتکب جنایت شدند، نه آن چیزهایی که حماس و بقیهی گروههای مقاومت را به آن متهم میکنند.
امروز درون رژیم اسرائیل صداها، تحقیقات و مقالههایی بلند شده و شواهدی برای این موضوع ارائه میدهد. فردا زمانی که غبار نبرد بنشیند و کمیتههای حقیقتیاب کارشان را آغاز کنند جهان خواهد فهمید اکثر آن به اصطلاح شهرنشینانی که میگویند به دست حماس یا فلسطینیان کشته شدهاند، با سلاح، گلوله، توپها و موشکهای ارتش اسرائیل کشته شدند؛ ارتشی که با خشم و جنون و سرگشتگی رفتار میکرد.
در مقابل غزه و حادثهی عظیمی که بر سر دشمن آمد، به نظر میرسد دولتهای دشمن اسرائیلی اصولا از تجربههایشان درس نمیگیرند. چون مدام به ما میگویند و میشنویم که اسرائیل تحقیق میکند و از تحقیقات استفاده میکند و درس میگیرد. به نظر نمیرسد اینطور باشد. به نظر نمیرسد از تجربههایشان به ویژه تجربهها و جنگهایشان با جنبشهای مقاومت در لبنان و فلسطین بهره و درس و پند بگیرند. این روشن است. رخدادهای امروز پیش از این هم در لبنان در جولای ۲۰۰۶ و جنگهای پیاپی با غزه رخ داده بود؛ البته طبیعتا با تفاوت کمی و کیفی که دربارهاش صحبت میکنم. اما ماهیت و جوهرهاش همین بود. یکی از مهمترین اشتباههایی که دشمن در جنگهای پیش مرتکب میشد و دولت امروز دشمن نیز در حال ارتکاب آن است، مطرح کردن هدفهای بزرگی است که محقق کردن آن در توانشان نیست و نمیتوانند به آن برسند. مثلا گفتند هدفمان نابود کردن حماس در نوار غزه است. همهی حماس! گاهی شما میگویید از بین بردن حاکمیت حماس یا میگویید کشتن رهبران حماس یا میگویید نابود کردن شاخهی نظامی حماس اما یک بار میگویید نابود کردن حماس! آخر انسان عاقل چنین هدفی میگذارد؟! سپس وقتی به خودشان آمدند و خانوادهی اسیران شروع به مطالبه کردند هدف دومی گذاشتند: بازگرداندن بیقید و شرط اسیرانی که دست مقاومت غزه هستند. کسی که تجربهی بسیار گستردهای با گروههای مقاومت دارد، آن هم از آغاز جنبشهای مقاومت فلسطین و لبنان تا امروز، آیا یک نمونه سراغ دارد که اسرائیل توانسته باشد اسیرانش را بدون تبادل و مذاکره پس گرفته باشد؟ اینها از تجربههایشان استفاده نمیکنند. خب، رخدادهای سال ۲۰۰۶ لبنان پس از عملیات اسیرگیری آن دو سرباز همین بود. آمدند گفتند هدف جنگ، نابودی و ریشهکن کردن حزب الله است. قاعدتا امریکا، غرب، برخی کشورهای عربی و… با او بودند. هدف را نابودی حزب الله لبنان و بازپسگیری بیقید و شرط دو اسیر قرار دادند. خب، ۳۳ روز جنگیدند. نه توانستند حزب الله را نابود کنند و نه توانستند دو اسیر را بدون مذاکره و تبادل پس بگیرند. این هم همان است. امروز در غزه هم همین ماجراست. البته یک تفاوت اساسی دارد و آن حجم جنایتها، کشتارها و نسلکشیهایی است که آنجا صورت میگیرد. در جنگ [۳۳ روزهی] جولای بیش از ۱۵۰ هزار خانه مقداری یا کاملا ویران شدند. هزاران نفر نیز شهید شدند. اما در پایان ملت لبنان و مقاومت در جبههها ایستادگی کردند و دشمن را ناچار کردند که جنگ را تمام کند و از هدفهایش کوتاه بیاید و از خر شیطان پایینش آوردند.
اما برادران و خواهران، حوادث فلسطین و نوار غزه همچنین نشاندهندهی بیعقلی، حماقت و ناتوانی اسرائیل است. اسرائیل در حال چه کاری است؟ کشتن مردم، کودکان و زنان غزه. بیشتر شهیدان کودک و زن هستند. اکثر قریب به اتفاق شهیدان از غیرنظامیان هستند. کلیساها، مساجد، بیمارستانها و مدارس را ویران میکند. در نواز غزه هیچ چیز، نه خون هیچ کس و نه هیچ نهادی هیچ حرمتی ندارد. ساختمانهای متعدد را با ساکنان درونش نابود میکنند. منطقههای شهری متعدد را در مقابل چشمان جهان کاملا نابود میکنند. آیا این به قدرتمندترین نیروی هوایی منطقه نیاز دارد؟ آیا این به ارتش قدرتمند در منطقه نیاز دارد؟ این را هر ارتشی که چند هواپیما و چند موشک داشته باشد میتواند به انجام برساند. اما یک ماه گذشته و نتوانسته است حتی یک دستاورد نظامی واقعی داشته باشد. وقتی سراغ حملهی زمینی رفت نیز همان سناریوی جنگ جولای را تکرار کرد. وقتی دید بمباران، جنایت، کوچاندن مردم، نابودی خانهها و هزاران شهید و زخمی قدرت مقاومت را کم نمیکند، عملیات زمینیاش را آغاز کرد و دلاوریها در مارون الرأس، بنت جبیل و روستاهای مرزی، عیتا و… شروع شد و همگان گورستان تانکها و کشته و زخمی شدن سربازان دشمن را مشاهده کردند. امروز نیز همین در غزه در جریان است. هشدار میدهند که میخواهند یک عملیات زمینی گسترده به انجام برسانند. این را به جهان میفروشد که هنوز به عملیات گستردهی زمینی دست نزده است. اما دست فقط هشدار میدهد چون میترسد، ناتوان و ناکام است. حتی در گامهای محدودی که برداشت و همه با چشمان خود دیدیم، شاهد شجاعت و دلاوری مقاومان فلسطینی بودیم. یک مقاوم جلو رفت و بمب را روی سطح تانک گذاشت. این ارتش چگونه میخواهد در چنین خاکی و با چنین مقاومانی بجنگد؟ پس، این چیزی بود که دشمن به انجام رساند و همچنان میرساند. در فعالیت مستقیم نظامی دچار تردید، آشفتگی، هراس و ضعف است. بله، کاری که ۷۵ سال است خوب بلدند، ارتکاب جنایت است. همانگونه که در فلسطین، لبنان و همهی منطقه به انجام رساندند. هدفشان هم ضربه زدن به ارادهی رهبران مقاومت است تا پرچم سفید بلند کنند، تسلیم شوند و سر فرو بیاورند. بنده معتقدم صحنههایی که هر روز، هر شب و هر ساعت از نوار غزه و کودکان، زنان، مردان، از زیر آوار درآمدگان و کسانی که فریاد میزنند و مقاومت را تأیید میکنند مخابره میشود به این صهیونیستها و دشمن میگوید پایان نبرد، پیروزی غزه و شکست این دشمن خواهد بود و تو نمیتوانی با کشتار و جنایت هرگز به هیچ نتیجهای برسی.
پنجم: برادران و خواهران، همهی اتفاقهای نوار غزه که مقابل چشمان جهان صورت میگیرد بار دیگر درندهخویی این رژیم غاصب یعنی اسرائیل را به ما نشان میدهد و بر آن تأکید میکند؛ رژیمی که آن را بر پایهی بیانیهی شوم بالفور (که دیروز سالگرد آن بود) در منطقهی ما، در فلسطین کاشتند تا از ۷۵ سال پیش تا امروز ملتهای منطقه و اولین آنها ملت فلسطین سپس مصر، اردن، سوریه، لبنان و همهی منطقه را با آتش و جنگهایش بسوزاند. امروز دوباره و پس از همهی سالهایی که کوشیدند به ملتهای عربی، جهان اسلام و ملتهای جهان بگویند آنچه در همسایگی شماست حکومت دموکراسی، ارزشهای بشری، اخلاق، قانون و قوانین بین المللی است. امروز شهیدان، کودکان، زنان و مظلومان غزه همهی این نقابهای دروغین را مانند همهی جنایتهای پیش از چهرهی دشمن انداختهاند؛ نقابهایی که سیاستها و رسانههای جهانی و عربی در شکلدهی به آن شریک بودهاند تا ملتهای ما را فریب دهند و به سوی عادیسازی روابط یا سکوت دربارهی این رژیم بکشانند.
ثانیا مسئولیت مستقیم امریکا را دربارهی همهی این کشتارها، جنایتها و درندهخوییها فاش میسازد و بر آن صحه میگذارد. و البته این نفاق امریکا را. از همان روز اول بایدن میگوید ما به آنها توصیه کردیم به قانون بین المللی توجه کنید. [گفتیم:] شما حق دارید از خودتان دفاع کنید اما حواستان به شهروندان باشد. اینها دروغ و نفاق است. ۳۰ روز است غزه در برابر چشمان جامعهی بین المللی، کشورهای جهان و کشورهای غربی در حال درهمکوبیدهشدن است؛ کشورهایی که آواز ارزشهای بشری و حقوق بشر سر میدهند. بهانهی دروغین میآورند که حماس سر کودکان را بریده است و نتوانستند برای آن حتی یک دلیل ارائه دهند و در عین حال دربارهی هزاران کودک که در نوار غزه سرشان بریده و تنشان دریده میشود، سکوت میکنند. واقعیت امریکا، غرب، جامعهی بین الملل، به اصطلاح قوانین بین المللی و قانون جنگلی را که بر این جهان حاکم است، اینجا باید بشناسیم.
برادران و خواهران، حوادث این روزها باید به ما نشان دهند مسئولیت کامل جنگ امروز غزه و ملت آن بر عهدهی امریکاست و اسرائیل تنها یک ابزار اجرایی است. امریکاست که جلوی محکومیت اسرائیل در شورای امنیت را میگیرد. امریکاست که جلوی آتشبس در غزه را میگیرد. امریکاست که جلوی توقف تجاوز در غزه را میگیرد. و امریکا، همانگونه که امام خمینی (قدس سره) فرمود، بار دیگر در حال اثبات آن است که او شیطانِ بزرگتر و نخستین مسئول همهی جنایتهای قرن کنونی و قرن گذشته از هیروشیما، ویتنام، عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین و همهی منطقه است و باید به خاطر جنایتهایش مؤاخذه شود و سزای رفتارهایش با ملتهای منطقهی ما را ببیند.
برادران و خواهران، تصمیم مقاومت اسلامی عراق برای حمله به پایگاههای نظامی اشغالگران امریکا در عراق و سوریه از همینجا نشأت میگیرد. چون امریکا گردانندهی جنگ غزه است و باید بهای تجاوز، پشتیبانی، اشغالگری و جنایتهایش در عراق، سوریه و فلسطین را بدهد. این یک تصمیم حکیمانه، دقیق، درست، شجاعانه و مبارک از سوی رهبری مقاومت اسلامی عراق است. همچنین امروز و دیروز شنیدیم از نقاط مختلفی گامهای تازهای به سوی فلسطین اشغالی برداشته شده است و این در ساعتها و روزهای آینده روشنتر خواهد شد. ما اینجا به این مقاومان شریف درود میفرستیم که برادرانشان را یاری و از مظلومان و رنجدیدگان دستگیری میکنند و محقانه وارد نبرد میشوند.
ششم: برادران و خواهران، هر انسان آزاده و شریفی در این جهان مسئولیت دارد در نبرد افکار عمومی، این واقعیتهایی را که دربارهاش سخن گفتیم تبیین کند؛ نبردی که آن را با دروغ، تحریف و گمراهسازی راهبری میکنند. افکار عمومی جهان شروع کرده است به تغییر علیه این زورگویان و کودککشان واقعی. همهی جهان دارند میبینند که هزاران کودک و زن کشته میشوند و بدنهایشان مقابل دوربینهای جهان تکه تکه میشود. این پایینترین [و سادهترین] مرحلهی ایمان در این نبرد یعنی نبرد حق و باطل و نبرد انسانیت مقابل درندهخویی و توحشی است که در امریکا، بریتانیا، اسرائیل و برخی کشورهای غربی متبلور شده است. امروز دفاع از ملت غزه اقتضای انسانیت انسان است. هر کسی باید فریاد بکشد، بنویسد، موضع بگیرد، راهپیمایی، حمایت یا پشتیبانی کند، سخن بگوید، حرکتی بکند و البته عدهای نیز میجنگند. اینها اقتضای انسانیت انسان است. کسی که سکوت میکند اگر انسان است باید در انسانیت خودش، اگر به دینی تعلق دارد در دیانت خودش و اگر مدعی است انسانی محترم است باید در شرافت خودش تجدیدنظر کند. اینجا جایی است که همه باید مسئولیت خود را بر دوش بگیرند.
برادران و خواهران، میرسم به مسئولیتها. سال ۱۹۴۸ وقتی همه پشت ملت فلسطین را خالی کردند این رژیم برپا شد و ملت فلسطین و همهی ملتها و کشورهای منطقه هزینهی آثار منفی و دردهای برپایی این رژیم را دادند. پیامدهای این رژیم فقط برای ملت فلسطین نبود بلکه برای اردنیها، مصریها، سوریها و لبنانیها هم بود. لبنان شاید یکی از کشورها و ملتهایی بود که بیشترین رنج را از وجود این رژیم متجاوز، غاصب و آزمند متحمل شد. این یک واقعیت تاریخی است. چه کسی میتواند آن را نادیده بگیرد یا از آن بگریزد؟ امروز هم همین است. حوادث امروز غزه جنگی مانند جنگهای دیگر، حادثهای مانند حوادث دیگر و نبردی مانند نبردهای دیگر نیست. یک نبرد جداکننده، تعیینکننده و تاریخی است. پس از این نبرد هرگز شبیه پیش از آن نخواهد بود و این ایجاب میکند همه مسئولیتهایشان را بر عهده بگیرند.
وقتی دربارهی مسئولیتپذیری صحبت میکنیم باید هدفهای نزدیکی تعیین کنیم که همه باید برای آن بکوشیم. و از نگاه ما این هدفهای نزدیک عبارتاند از دو چیز:
نخستین هدفی که باید شبانهروز برای آن تلاش کنیم توقف تجاوز و جنگ علیه نوار غزه است.
دومین هدف آن است که غزه و مقاومت فلسطینی و مشخصا حماس در غزه پیروز شوند.
این دو هدف باید مقابل چشمان ما باشد و برایش تلاش کنیم.
روشها، انگیزهها و دلایل هدف اولْ انسانی، اخلاقی، دینی، شرعی و خدشهناپذیر هستند.
اما برادران و خواهران و همهی شنوندگان، هدف دوم به نفع همه است. اولا و قطعا به نفع همهی ملت فلسطین است. اما برخیها هستند که دارند به وسیلهی دروغ و تحریف با این موضوع بازی میکنند. برخی میگویند اگر غزه پیروز شود یعنی ایران پیروز شده است. (بگذارید روشن صحبت کنیم.) یا میگویند اگر غزه پیروز شود یعنی اخوان المسلمین در منطقه پیروز شده است. اینها دروغ، تحریف و گمراهسازی است. پیروزی غزه یعنی پیروزی ملت، اسیران، کرانه، غزه، قدس، مسجدالاقصی و کلیسای رستاخیز در فلسطین و همچنین پیروزی کشورها و ملتهای منطقه بهویژه کشورهای همسایهی فلسطین. الآن فرصت نیست مفصل توضیح دهم اما به یک اشاره بسنده میکنم: امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای مصر است. امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای اردن است. امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای سوریه است. و اولا و پیش از هر کشور دیگری امروز پیروزی غزه یک منفعت ملی برای لبنان است. گمان میکنم این موضوع در روزهای پیش شرح داده شده است.
پیروزی اسرائیل در غزه چه معنایی خواهد داشت؟ شکست مقاومت در غزه چه معنایی خواهد داشت؟ پیامدهای امنیتی، سیاسی، ملی و جمعیتشناختیاش برای کشورهای منطقه و فلسطین و قضیهی فلسطین و بهویژه برای لبنان چیست؟ دشمن مدام لبنان و ملت لبنان را تهدید میکند و خط و نشان میکشد. دشمن الآن در غزه گیر کرده اما در عین حال با ریختن خون و پیکرهای پارهپارهی کودکان و زنان غزه و مساجد و کلیساهای ویرانشده در غزه، برای ملت لبنان خط و نشان میکشد. این نهایت وحشیگریی و درندهخویی است.
برادران و خواهران، پس این مسئولیت بر عهدهی همه است. هر انسان آزاده و شریفی در جهان باید مسئولیتش را بر عهده بگیرد. کشورها و دولتهای عربی و اسلامی باید تمام تلاش خود را دست کم برای توقف تجاوز به غزه به کار بگیرند. نمیخواهد هدف دوم را دنبال کنید. دین، انسانیت، اخلاق و وجدان شما اقتضا میکند برای هدف اول بکوشید. بیانیههای محکومیت کافی نیست. روابطتان را قطع کنید و سفیرانتان را فرا بخوانید. اینکه سخنرانی کنیم اما همزمان به اسرائیل نفت و گاز و مواد غذایی بدهیم کافی نیست. گفتمان کشورهای عربی و اسلامی در جنگهای پیش این بود که نفت امریکا را قطع کنید اما متأسفانه امروز به جایی رسیدهایم که آرزو و مطالبهمان این است که نفت، مواد غذایی و صادرات به اسرائیل را قطع کنید! دیدم برخی اسرائیلیان حکومتهای عربی را ریشخند کردهاند و نوشتهاند ۲۲ نظام و کشور عربی نمیتوانند حتی یک زخمی را از غزه خارج و یک تریلی کمک وارد غزه کنند. آیا ناتوانی عربی به این سطح رسیده است؟ برادران غزه در سخنانشان به کشورهای عربی میگویند: ارتشها، سلاحها و موشکهایی شما را نمیخواهیم اما اندکی قدرت ندارید که گذرگاه رفح را باز کنید؟ و ورود کمک و خروج زخمیها را تحمیل کنید؟ آیا این پادشاهان، رئیسجمهوران، وزیران، علما و بزرگان قوم در جهان عرب و اسلام نمیتوانند بروند با زنان و کودکانشان پشت گذرگاه رفح در نزدیکی زنان و کودکان غزه اعتصاب کنند؟ و مرزهای رفح را به تریبونی برای سخن گفتن با همهی جهان و ملتهای خودشان و متوجه ساختن مسئولیتها بدل سازند؟ در هر صورت باید این حرف را بزنیم. من نمیخواهم سراغ ادبیات نسبت دادن خیانت و توهین و… بروم چون اینها بیفایده است اما باید از مطالبه، فراخوان، استدلال و متوجه ساختن مسئولیتها نا امید نشویم. شاید یک لحظه یک وجدان یا شرافت جایی بیدار شود.
سپس، دربارهی [مسئولیت] جنبشهای مقاومت (این بخش آخر است و گمان میکنم همه منتظر این بخش هستند).
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
مقاومت اسلامی عراق مسئولیتش را بر عهده گرفته است و اعلام کرده است که شاید وارد مرحلهای تازه شود.
برادران شریف یمن، ارتش یمن، جنبش انصار الله و ملت صابر، مظلوم، مقاوم و مجاهد یمن به صورت علنی و رسمی و با وجود همهی تهدیدهای امریکایی، غربی و خارجی تا امروز چندین کنش انجام دادهاند و موشک و پهپاد فرستادهاند. حتی اگر آنها را سرنگون کرده باشند، وقتی این روند ادامه یابد بالاخره میرسد. این موشکها و پهپادهای یمن به ایلات، جنوب فلسطین و پایگاههای نظامی اسرائیلی در جنوب فلسطین خواهند رسید. به ایشان درود میفرستیم و قدردان ایشانیم.
اما دربارهی جبههی لبنانمان. برخی میگویند سید میخواهد ورود به نبرد را اعلام کند. ما از ۸ اکتبر وارد نبرد شدهایم.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
مقاومت اسلامی لبنان از دومین روز طوفان الاقصی عملیاتهایش را آغاز کرد. صادقانه بگویم ما هیچ چیز نمیدانستیم. ما هم مثل همهی جهان روز شنبه باخبر شدیم و به سرعت وارد دورهی تازهای شدیم. از روز دوم عملیاتها در منطقهی مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا آغاز شد و سپس تا سراسر مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی امتداد یافت. شما هم اخبار عملیاتها را روزانه و جزء به جزء پیگیری کردید و میکنید. حوادث جبههی ما بسیار پراهمیت و تأثیرگذار است. شاید این حوادث مرزی برای برخی که توقع یا مطالبهشان این است که حزب الله به سرعت وارد جنگی فراگیر و کامل با دشمن شود، کوچک به نظر برسد. اما اگر واقعبینانه به حوادث مرزی نگاه کنیم میبینیم که بسیار بزرگ، پراهمیت و تأثیرگذار است. در هر صورت قطعا به همین بسنده نخواهد شد. قطعا به همین بسنده نخواهد شد.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
حوادث جبههی لبنانی ما در تاریخ این رژیم از سال ۱۹۴۸ و از زمانی که پایگاههای نظامی اسرائیلی در مرزهای لبنان وجود داشته و از زمانی که شهرکها و شهرکنشینان و اشغالگران در شمال فلسطین اشغالی و مرزهای لبنان حضور داشتهاند بیسابقه است. آنچه از ۸ اکتبر در مرزها رخ میدهد حتی در جنگ [۳۳ روزهی] جولای نیز سابقه نداشته است. این حوادث عبارتاند از: حملهی تهاجمی روزانه و متمرکز با سلاحهای متفاوت به همهی پایگاههای نظامی اسرائیل از دریا تا بالاترین نقطهی مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا شامل حمله به تانکها، نفربرها، پهپادها، سربازان و محل تجمعشان و تجهیزات فنی این پایگاهها که چشم و گوش دشمن هستند.
مقاومت اسلامی لبنان از ۸ اکتبر وارد یک نبرد واقعی شده است که هیچ کس جز رزمندگان و ساکنانی که واقعا در منطقهی مرزی هستند، آن را احساس نمیکند. یک نبرد واقعی متفاوت با همهی نبردهایی که مقاومت لبنان داشته است؛ چه نبردهای پیش از ۲۰۰۰ و چه نبردهای ۲۰۰۶ و پس از آن؛ نبردی متفاوت از لحاظ شرایط، ویژگیها، موضوعات، تجهیزات، هدفها و مسائل اجراییاش. به همین علت است که این تعداد فراوان از شهیدان شجاع فداکار را تقدیم کرده است؛ شهیدانی که اصرار داشتند در خطوط مقدم باشند و بمانند.
برادران، شنبه ۷ اکتبر یعنی بلافاصله پس از عملیات طوفان الاقصی دشمن شروع کرد به تخلیهی نیروهای نظامیاش از مرزها. اجازه دهید من کمی دستاوردهای این عملیاتها را تا امروز شرح دهم. وقتی دربارهی حدود ۵۷ شهید شامل شهیدان گروهانهای لبنانی، شهیدان گردانهای قسام، گروهانهای قدس در لبنان و شهروندان شهید جبههی لبنان سخن میگوییم، این خونها چه کردهاند؟ چه دستاوردی داشتهاند؟ مهم است بدانیم تا بفهمیم چگونه میخواهیم ادامه دهیم.
اولا شنبه ۷ اکتبر دشمن شروع کرد به تخلیهی نیروهای نظامیاش از مرزهای لبنان چون روحیهاش فروپاشیده بود و میخواست نیروهایش را بسیج کند. نیروهای ذخیره را هم فرا خواندند. آن هم (تصور کنید!) برای نوار غزهی تحت محاصره با مساحت محدودش! دشمن میخواست همهی ارتشش را به سمت غزه ببرد. میخواست نیروهایش را از کرانهی باختری و شمال فلسطین جمع کند و مقداری نیروی ذخیره را جایگزین آنها کند. نیروهای ذخیره را هم فرا خواندند. این شاید یک یا دو بار در تاریخ این رژیم سابقه دارد. خب، عملیاتهایی که آغاز شد و هر روز توسعه یافت تا اینکه به وضعیت دیروز رسید، دشمن را ناچار کرد نیروهایش را در مرزها و شمال فلسطین اشغالی نگه دارد و حتی به آنها اضافه کند. برخی نیروها بهویژه نیروهای ویژهای را که میخواست از کرانهی باختری به غزه ببرد، به شمال فلسطین اشغالی آورد. در نتیجه میتوانم بگویم: جبههی لبنان بخش زیادی از نیروهایی را که بنا بود برای حمله به غزه به کار گرفته شوند، سبک کرد و آنها را به سوی خود کشید. بله، ما اینجا خودمان را در معرض خطر قرار دادیم. یا برخی در لبنان میگویند ما ماجراجویی کردیم. بله اما این ماجراجویی با محاسبههای مفید و درست انجام گرفت. نگاه کنید برادران، اگر موضع ما فقط این بود که ما همبستگی سیاسی داریم و هر روز سخنرانی و راهپیمایی میکنیم و اسرائیل خیالش از مرزهای شمالی راحت بود میخواست همهی نیروهایش را به غزه بفرستد. بخشی را هم در کرانه باقی میگذاشت. اما جبههی لبنان چه کرد؟ من تعداد دقیق نیروها، تجهیزات، تیپها، لشکرها، گردانها، گروهانها و… را دارم اما چون این نیازمند شرح و اعداد دقیق است، من درخواست کردم برادران یک تخمین نزدیک به واقعیت با جملهبندی آسان به من بدهند. امروز جبههی لبنان توانسته است یک سوم ارتش اسرائیل را به مرزهای لبنان بکشاند. امروز یک سوم ارتش اسرائیل رو در روی این مجاهدانی است که در مرزها میجنگند. این یک. بخش مهمی از این نیروها نیروهای ویژه و نظامی هستند. اینها میتوانستند به غزه بروند.
دوم: نیمی از نیروی دریایی اسرائیل امروز در دریای مدیترانه مقابل [کشور] ما و حیفا هستند.
سوم: یکچهارم نیروی هوایی به سمت لبنان به کار گرفته شده است.
چهارم: تقریبا نیمی از پدافند موشکی (شامل گنبد آهنین، گنبد موشکی، پاتریوت و…) در سمت جبههی لبنان فعال است.
پنجم: تقریبا یکسوم نیروهای لجستیک در سمت لبنان به کار گرفته میشوند.
این یکی از ثمرات مستقیم [فعالیت ما] است. این اعداد درست و دقیق هستند. برادران بعدا میتوانند اعداد را دقیق بدهند. اما بنده دوست داشتم فقط نسبتها را بگویم.
دو: کوچ دهها هزار نفر از ساکنان شهرکها و تخلیهی هزاران نفر دیگر. یعنی برخی خودشان رفتند و برخی دیگر را دولت و ارتش اسرائیل آمد تخلیه کرد. در شمال ۴۳ شهرک را تخلیه کردند. کسانی که امروز در شهرکها هستند اکثرشان سربازند و نه شهروند. در جنوب و پیرامون غزه ۸۵ شهرک را تخلیه کردند. این کسانی که از شمال و جنوب تخلیه شدهاند فشار روانی، روحی، مالی و اقتصادی بسیار زیادی تولید میکنند که صدای وزیر اقتصاد اسرائیل را درآورده است. این در موضوع فشار و زمان بهکار میآید.
سوم: (که از همه مهمتر است یا اهمیتش از دیگر موضوعات کمتر نیست) این عملیاتها در مرز و مزارع شبعا، در میان سران سیاسی و نظامی دشمن و همچنین امریکاییها (که در پایان دو نکته را جداگانه به ایشان میگویم) نگرانی، انتظار، هراس و ترس ایجاد کرده است؛ نگرانی از اینکه ممکن است این جبهه به سمت تنش بیشتر یا جنگ کامل برود یا به آن سمت بغلتد. این یک احتمال واقعبینانه است و ممکن است رخ دهد. دشمن باید از این شرایط کاملا حساب ببرد و حساب میبرد و این را گفته است و در محاسباتشان هست. ما این را کاملا از لابهلای همهی پیامهای امریکایی، فرانسوی، اروپایی، غربی و برخی کشورهای عربی که هر روز از ۷ اکتبر تا امروز به ما میرسد، متوجه میشویم. این نتیجه یعنی ایجاد وضعیت نگرانی، ابهام و هراس میان سران دشمن به دو موضوع بسیار مهم کمک میکند: اول، دشمن گامهایی را که به سمت لبنان بر میدارد بهخوبی محاسبه میکند. اینجا صحبت دربارهی بازدارندگی و ترس واقعی اسرائیلیان است. دشمن در گذشته حتی تحمل یکی از این عملیاتهایی را نداشت که در ماه گذشته روی پایگاهها، تانکهای اسرائیلی یا تجمعهای اسرائیلی در مرزها صورت گرفته است. اما امروز همهاش را تحمل و ضربآهنگ رفتارهایش را کنترل میکند چون واقعا میترسد کار به جایی که از آن هراس دارد، برسد.
پس اولا، این حضور، عملیاتها، آمادگی و فعالیت هرروزه در جبهه دشمن را بازداشته است. اگرنه همهی ما از وزیر دفاع و دیگران شنیدیم که دربارهی غنیمت شمردن فرصت حمایت امریکایی و جهانی از اسرائیل در زمینهی غزه برای آغاز جنگ یا عملیات پیشدستانه به سوی لبنان سخن گفتند. عملیات مقاومت و خون شهیدان ما و شما در جنوب به این دشمن که شاید به فکر تجاوز یا عملیات پیشدستانه به سوی لبنان باشد، میگوید در این صورت تو بزرگترین حماقت تاریخ و وجودت را مرتکب شدهای.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
دشمن ما را میترساند و میگوید: ای لبنانیها، به غزه نگاه کنید. ما این صحنهها را از سال ۱۹۴۸ دیدهایم. این صحنهها برای ما تازگی ندارند. این صحنهها در لبنان هم دیده شدهاند: از قانا تا صبرا و شتیلا. بالعکس، این صحنهها در غزه ما را بیشتر نسبت به ضرورت ایستادگی، جنگ، مقابله، همآوردی و تسلیم نشدن در مقابل هر میزان تهدید و فشاری قانع و باورمند میسازد.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
دومین موضوعی که با این عملیاتها و این نگرانی و ابهام تحقق یافته آن است که این را کاملا وارد محاسباتش دربارهی غزه بهویژه عملیات زمینی کرده است. پس اینها هدفها و نتیجههای نبرد امروز جنوب و خون شهیدان است. علاوه بر خسارتهای انسانی و مادیای که در هفتههای گذشته به دشمن وارد شده است. این عملیاتها، خون شهیدان و فداکاری فداکاران از جمله شهیدان، زخمیها، مقاومان مرزبان، عزیزانی که هنوز در روستاها هستند یا آنها که امروز هزینههای کوچ موقت را تحمل میکنند همه به منزلهی جانفشانی در این نبرد است که به این موضعگیریها و این رفتار میارزد. این عملیاتها، خون شهیدان، عرق مجاهدان، بیخوابی شبها و مقابله با خطرات بیانی از همبستگی ما با غزه، ملت و مقاومت آن و برای کاهش فشار روی آنها در این شرایطی است که جنون و سرگشتگی بر سران سیاسی و نظامی دشمن غلبه کرده است.
خب، اینجا میرسیم به نکتهی مهم. جهان بداند، امروز این جبهه در اختیار ماست. در طول این هفتهها فشارها، تماسها و تهدیدها ادامه داشته است. حتی از روز اول به ما گفته شد اگر در جنوب عملیات کنید و جبههی جنوب را باز کنید این ناوگانهای امریکا برای شما آمدهاند و هواپیماهای امریکایی هستند که شما را خواهند زد. این را یکشنبه ۸ اکتبر و روزهای دیگر و در برخی موقعیتهای مشخص به ما گفتند. وقتی برخی گروههای فلسطینی از جمله حماس و جهاد از مرزهای لبنان وارد خاک فلسطین اشغالی شدند و نخستین عملیات را به انجام رساندند نیز تهدید کردند که هواپیماهای امریکایی شما را میزنند. اما گروه دوم و سوم هم وارد شدند و ان شاءالله گروههای تازه هم وارد میشوند. این تهدید موضع را هرگز تغییر نمیدهد. پس ما عملیات را در این جبهه آغاز کردیم و کار، تنش و تحولات این جبهه به هر سویی به یکی از این دو موضوع اصلی ربط دارد:
اول: مسیر و تحول حوادث غزه. این جبهه جبههی همبستگی و پشتیبانی غزه است، از این رو در سایهی حوادث آنجا تحول مییابد و حرکت میکند؛ آنگونه که واقعا شایستهی حوادث، تهدیدها و تحولهای آنجاست.
دوم: رفتار دشمن صهیونیستی دربارهی لبنان. اینجا بار دیگر به این رژیم نسبت به برخی دستدرازیها که نسبت به برخی شهروندان صورت گرفت و به شهادت آنها انجامید هشدار میدهم. این ما را به [قاعدهی] «شهروند در مقابل شهروند» بازخواهد گرداند. در هر صورت مسیر رفتار ما در جبههی خودمان به رفتار دشمن دربارهی لبنان نیز مربوط است. بنده در کمال روشنی، صداقت، وضوح و ابهام سازنده (خنده) میگویم: همهی احتمالها و گزینهها در جبههی لبنانی ما روی میز است و هر لحظه ممکن است سراغ آنها برویم.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
همه باید برای همهی احتمالها و فرضیههای پیش رو آماده، حاضر و مهیا باشیم.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
و به امریکاییها میگویم: تهدید و هراسافکنی علیه ما و مقاومان منطقهمان اعم از جنبشها و کشورها بیفایده است. میدانید؟ به ما پیامهایی رسید که اگر عملیاتها را در جنوب ادامه دهید، امریکا نهتنها میخواهد شما را در لبنان بمباران کند بلکه میخواهد ایران را نیز بمباران کند. تصور کنید! تهدید و هراسافکنی علیه ما و مقاومان منطقهمان بیفایده است. این ناوگانهای شما در دریای خاورمیانه نه اکنون ما را میترسانند و نه هیچ روزی پیش از این ما را ترساندهاند.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
و با کمال صداقت و صراحت به شما میگویم: برای این ناوگانهایتان که ما را با آنها تهدید میکنید هم نقشه داریم.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
ای امریکاییها، شکستهایتان در لبنان، عراق و افغانستان و خروج ذلیلانهتان از افغانستان را به یاد بیاورید. ای امریکاییها، کسانی که شما را در اوایل دههی ۱۹۸۰ در لبنان شکست دادند همچنان زندهاند و امروز فرزندان و نوههایشان نیز کنارشاناند.
(شعار جمعیت: لبیک یا نصرالله)
اگر سیاست امریکایی و غربی خواستار عدم گسترش نبرد در منطقه است، راهش تهدید و هراسافکنی علیه مقاومان شریفی نیست که از مظلومان دفاع و امکان مقدس را یاری میکنند بلکه راه آن متوقف کردن تجاوز به غزه است. شما امریکاییها میتوانید این تجاوز به غزه را پایین دهید چون این اسرائیل دستنشانده، سرباز، نوکر و زیر بال و پر شماست و این تجاوز از سوی شماست. ای امریکاییها، هر کس میخواهد جلوی وقوع جنگ منطقهای را بگیرد باید در توقف تجاوز به غزه شتاب کند. شما خوب میدانید که اگر در منطقه جنگی افروخته شود، ناوگانهایتان و جنگ هوایی به کار نمیآید و اولین کسی که هزینهاش را میدهد منافع، سربازن و ناوگانهای شما هستند که قربانی و بزرگترین خسارتدیده خواهند بود.
امروز خون مظلوم هزاران کودک و زن و شهروندان غزه، مساجد، کلیساها، بیمارستانها، اخلاق، بشردوستی و ارزشها از همهی جهان مطالبه میکند موضعی بگیرند و شبانهروز تلاش کنند این تجاوز پایان یابد نه اینکه رفع تکلیف کنند.
برادران و خواهران، خطاب به ملت فلسطین و عزیزانمان در غزه و همهی مقاومان شریف در فلسطین و منطقهمان دربارهی چشمانداز [این نبرد] میگویم: همهی ما از آغاز مقاومت پس از برپایی این رژیم وارد نبرد پایداری شدهایم. نبرد ما به مرحلهی پیروزی با واردکردن یک ضربهی مرگبار نرسیده است. هنوز نیاز به زمان داریم. باید واقعبین باشیم. پیروزی و غلبهی ما از طریق نقطهزنیهای پیاپی است. مقاومت لبنان در سال ۱۹۸۵ و ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶ اینگونه به پیروزی رسید. مقاومت غزه اینگونه پیروز شد. مقاومت کرانه اینگونه به دستاوردهایش رسید. مقاومت عراق اینگونه پیروز شد. افغانستان اینگونه پیروز شد و… . همهی اینها با پایداری، صبر و توان تحمل صورت گرفت. این چیزی است که دشمن در اختیار ندارد. مردم در غزه از زیر آوار بیرون میآیند و میگویند فدای سر مقاومت. در جنگ [۳۳ روزهی] جولای خانهها نابود میشد و مردم بیرون میآمدند و میگفتند فدای سر مقاومت. آیا در این مردمی که از همه جای جهان گردشان آوردهاید کسی هست که بگوید خانه، همسر و فرزندم فدای اسرائیل؟ تا این لحظه چنین چیزی نشنیدهایم. تا این لحظه چنین چیزی نشنیدهایم. پس، نبرد نبرد ایستادگی، صبر، تحمل، کسب و متراکم ساختن دستاوردها، ناکام گذاشتن دشمن و جلوگیری از تحقق هدفهای دشمن است. اینگونه است که پیروز میشویم.
بار دیگر تکرار میکنم: همهی ما باید بکوشیم تجاوز به غزه متوقف شوید و باید بکوشیم غزه و مقاومت غزه پیروز شود. و بنده به شما میگویم: اولا به علت ایمان به وعدهی الهی که به مؤمنان صادق صابر مجاهد وعدهی پیروزی داده است و خداوند هیچ روزی نسبت به ما خلف وعده نکرده است چون ما را واقعا صابر، پایدار و ثابتقدم یافت و دید که هراندازه هم جانفشانی بطلبد در راهش میجنگیم. جانفشانیها نشاندهندهی صداقت و اخلاص هستند که یاری الهی را جذب میکنند. در همهی جنگهای پیش ما اینگونه بودیم. بنده این را به واسطهی تجربهی شخصیام با حضرت امام (ره) و آیتالله خامنهای (مدظله العالی) میگویم که این روزها چند بار گفتهاند یقین و ایمان دارند که غزه فلسطین پیروز میشود و همین یقین و ایمان ایشان نیز به پشتوانهی وعدهی الهی است. تنها چند روز از آغاز جنگ [۳۳ روزهی] جولای گذشته بود و هیچ چشماندازی برای پیروزی وجود نداشت که ایشان به ما گفت که شما پیروز میشوید و به یک قدرت منطقهای تبدیل میشوید. بنده به عزیزانمان در غزه و کرانه و همهی ملت فلسطین، ملتهای مقاوم منطقه و همهی کسانی که دلهایشان برای کودکان، زنان و مظلومان در فلسطین و غزه میتپد، میگویم: با وجود همهی زخمها نتیجهی مسئولیتپذیری، ایستادگی جمعی، صبر و چشمداشتمان به پاداش این حوادث و خونها و جانفشانیها در مقابل چشمان خدا و در راه خدا ان شءالله قطعا پیروزی خواهد بود.
ما و شما گرچه امروز برای شهیدان عزیز و پاکمان مراسم و بزرگداشت گرفتهایم ان شاءالله به زودی پیروزی غزه و ملت و مقاومت آن را جشن خواهیم گرفت.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.
دیدگاهی ثبت نشده است