مرتضی حیدری آل‌کثیر:

موسیقی باید در خدمت معرفی مکتب سلیمانی دربیاید

شاعر و آهنگساز آیینی معتقد است که؛ قهرمانی مثل شهید سلیمانی که قهرمان بودنش به‌خاطر کمک به مظلومان است، قهرمان اصیلی است که می‌شود سال‌ها به او افتخار کرد.

شهید سلیمانی که قهرمان بودنش به‌خاطر کمک به مظلومان است، قهرمان اصیلی است که می‌شود سال‌ها به او افتخار کرد و طبیعتاً موسیقی باید جایگاه خود را در این پازل و معرفی این شخصیت و مکتب پیدا کند.

مرتضی حیدری آل‌کثیر شاعر جوان و آهنگساز که دارای سوابق مهمی در حوزه شعر و موسیقی آیینی و ملی است در این گفت و گو تصریح می کند قهرمانی مثل شهید سلیمانی که قهرمان بودنش به‌خاطر کمک به مظلومان است، قهرمان اصیلی است که می‌شود سال‌ها به او افتخار کرد و طبیعتاً موسیقی باید جایگاه خود را در این پازل و معرفی این شخصیت و مکتب پیدا کند.

به گفته حضرت امام رحمه‌الله‌علیه، فلسطین مسئله اول مسلمین است و همواره در کشورهای مختلف، در مورد مسائل مسلمین و جهان اسلام آثار هنری تولید می‌شود. چرا ما در حوزه موسیقی در این زمینه ضعف داریم؟

نگاه و ساختار فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به مسئله‌ قدس بسیار خوب و راهبردی است و دغدغه‌‌ها بسیار مقدس و خالصانه است، منتها وقتی وارد مجرای عملی آن می‌شویم، می‌بینیم که این پیوست فرهنگی یا دچار کلیشه و تکرار شده و یا اینکه عمیق و شایسته‌ درخور تأمل و توجه نیست؛ یعنی ادارات فرهنگی و مؤسساتی که موظف‌اند کارهایی را تولید کنند، یک الی دو هفته قبل از مناسبت روز قدس به تب‌وتاب و فکر می‌افتند که مثلاً به فلان خواننده یا گروه سرود زنگ بزنند و کاری را سفارش دهند تا آن‌ها کاری تولید کنند. بعضی وقت‌ها هم که آثار خوبی تولید می‌شود، به‌خاطر نخبه‌بودن آن فرد تولیدکننده است؛ اما وقتی کلیت کار را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که در کمیت و کیفیت این مسئله ضعف داریم. وقتی که ما می‌خواهیم برای قدس کار تولید کنیم معمولاً کارهای بین‌المللی و چندزبانه تولید می‌کنیم؛ یعنی ممکن است فارسی و عربی باشند و وقتی به این مسئله نگاه کلی داشته باشیم، می‌بینیم کسانی که کار عربی را خواندند خودشان تخصصی در این زمینه نداشتند و برای اولین بار است عربی می‌خوانند. باید از خواننده‌ای استفاده کرد که بتواند این کار را به‌خوبی انجام دهد تا بتوان کار درخور توجه و در سطح بین‌المللی ارائه داد.

مسئله‌ بعدی، محتوای این آثار است. ما در مسئله‌ محتوای تولیدات، دقت لازم و کافی نداریم. ما می‌خواهیم شعارهای راهپیمایی روز قدس را در یک اثر هنری و موسیقایی بازتولید کنیم. شعار کاربرد خود را دارد، ترانه یا سرودی هم که برای کارهای فلسطین سروده می‌شود کاربرد خودش را دارد. نمی‌شود که این‌ها را در هم ادغام کرد. حالا ممکن است کاری که برای فلسطین در حوزه‌ موسیقی ساخته می‌شود دارای شعار هم باشد، ولی اینکه همه‌اش شعار باشد طبیعتاً از آن حالت فنی و هنری تنزل پیدا می‌کند و ما نمی‌توانیم شاهد یک اثر خوب و درخور توجه داشته باشیم؛ چون کسانی که سفارش کار می‌دهند و در نهادهای فرهنگی هستند، تخصص کافی ندارند. باید متخصص این کار را انجام دهد و از فیلتر آدم متخصص و کارشناس رد شود. باید توجه داشت که از آن‌طرف دیوار هم نیفتیم؛ یعنی کارهایی تولید نشود که صرفاً اثر هنری باشد و هیچ سنگی به‌سمت شیطان و اشغالگر پرتاب نکند. این خطر هم وجود دارد. ما نباید در این مسئله حصار را بشکنیم و ببندیم. نباید تولیدکننده‌ این کارها را محدود کنیم.

کارکرد موسیقی در قهرمان‌سازی و چهره‌سازی را چه می‌دانید؟

کارکرد موسیقی در قهرمان‌سازی، جوهری و اصلی است؛ یعنی در دنیای امروز که دیگر دنیای موسیقی و سینماست، کشورهای غربی قهرمان‌های پوشالی را بزرگ می‌کنند. ما هم خودمان قهرمان داریم؛ قهرمانی مثل شهید سلیمانی که قهرمان بودنش به‌خاطر کمک به ضعیفان و مظلومان است و به خداوند نزدیک است. قهرمان بودنش به‌خاطر این است که انسان‌هایی را از مرگ نجات داد، نه به‌خاطر اینکه انسان‌هایی را کشته است. کشورهای دیگر اشخاصی مثل هیتلر و سفاکان تاریخی را قهرمان جلوه می‌دهند، در صورتی که آن‌ها یک میلیون آدم کشته‌اند؛ ولی شهید سلیمانی، کسی است که آدم‌های مظلوم را از مرگ نجات داد و از آن‌ها در مقابل ظالم و متجاوز دفاع کرد. او قهرمان اصیلی است که می‌شود سال‌ها به او افتخار کرد. طبیعتاً موسیقی باید جایگاه خود را در این پازل  و معرفی این شخصیت و مکتب پیدا کند. کسانی در موسیقی پاپ هستند که ممکن است در ظاهر با این قضیه همراه نباشند، ولی واقعاً دوست دارند برای خیلی از قهرمان‌های خودمان کار تولید کنند، اما چون اغلب کارهای تولیدشده در این حوزه جایگاه فنی و هنری خوبی ندارند، آن‌ها رغبت پیدا نمی‌کنند. وقتی می‌خواهند یک کاری برای فلان شهید تولید کنند و آن را وارد بازار نشر و موسیقی کنند، حس می‌کنند که انگار خودشان را یک پله پایین آوردند؛ چون اغلب کارهایی که از حیث هنری شنیده می‌شود، کارهای درخور توجهی نیستند. هرچند دغدغه‌ قابل تقدیری است، منتها برج مراقبت هنر با کسی تعارف ندارد و دنبال این است که کارهای درخور توجهی تولید شود و روی آن‌ها انگشت بگذارد و آن‌ها را معرفی کند.

تفاوت فضای آثار موسیقایی در ایران با سایر کشورهای اسلامی در حوزه‌ فلسطین چیست؟

دغدغه‌ جمهوری اسلامی ایران و قاطبه‌ هنرمندانی که به آرمان قدس اعتقاد دارند، خالص‌تر و عملی‌تر نسبت به کشورهای دیگر است، اما از حیث هنری باعث‌شده که آن‌ها بعضی از کارهایشان بهتر از ما جلوه کند؛ کارهایی که بعضی از خواننده‌های زن مسیحی لبنانی مثل جولیا بطرس برای قدس خواندند واقعاً تن آدم را می‌لرزاند. این‌قدر این آثار از حیث محتوا و موسیقایی غنی هست که آدم می‌تواند سال‌ها گوش دهد و عرضه کند و نتیجه بگیرد؛ مثلاً، کنسرتی که این خواننده‌ مسیحی با حضور ده‌ها نفر برگزار می‌کند و ارکستاری که آنجا کار اجرا می‌کند اصلاً با کارهایی که در ایران تولید می‌شود قابل تصور و قابل مقایسه نیست.

اما بودجه‌‌ای که به هنرمند ما می‌رسد بسیار اندک است؛ یعنی هنرمندی که می‌خواهد کار خوبی تولید کند، باید از بهترین سازها و نوازنده‌ها استفاده کند تا بتواند یک کار در سطح جهانی تولید کند و موردتوجه قرار گیرد. باید در کنار آن یک پیوست رسانه‌ای و سناریویی داشته باشد. باید ویدئویی برای این طراحی شود تا بتواند تأثیرگذاری‌اش را عمیق‌تر کند. حالا خدا را شکر نهادها و مؤسسه‌هایی مثل اوج و مأوا هستند که دارند کار می‌کنند. البته باید از آن‌ها خواست کارهایی را تولید کنند و ممکن است کارهایی هم تولید شده باشد، ولی من به یاد ندارم که کار بسیار برجسته‌ای در این حوزه تولید شده باشد. حدود پانزده سال پیش آقای تفرشی و استاد علی معلم شعرهایی در این حوزه سرودند و کارهایی درخور شأن تولیدشده، منتها در دهه‌های اخیر، آثار در حد گروه‌های سرود بود و بعضی از خواننده‌ها کارهایی تولید کردند، ولی نمی‌شود این کارها را برجسته قلمداد کرد.

ما در بحث تربیت نیروی هنرمند در عرصه موسیقی انقلابی ضعف داریم. علل این ضعف را چه می‌دانید؟

می‌توان ساعت‌ها در مورد این مسئله صحبت و آسیب‌شناسی کرد. اینکه چرا ما در تربیت هنرمند با تفکر انقلابی ضعف داریم، دلایل مختلفی دارد که باید بررسی شود. ما باید نشست داشته باشیم و صاحبان امر باید در مورد این مسئله صحبت کنند تا نتیجه‌ این صحبت‌ها عملی و به نهادها ابلاغ شود. تقریباً هیچ نهادی این مسئله را به شکل واضحی گردن نگرفته است. البته نهادها و مؤسساتی در حد سفارش کار به هنرمندان عمل کردند، ولی اینکه آن‌ها را بعد از تولید کار فرا بخوانند و در کنار تشکر از آن‌ها اشکالاتشان را هم بگویند، اتفاق نیفتاده است. باید بعد از اینکه کار رونمایی شد، نشست تخصصی و آسیب‌شناسی و نقد و بررسی آثار برگزار شود. این کار می‌تواند تربیت هنرمند را در پی داشته باشد. هنرمند می‌تواند با نقد اثرش پیشرفت کند. چرا ما نباید برای نقد و بررسی کارهای انقلابی و ارزشی چنین نشستی داشته باشیم. به نظرم بهترین راهکار همین است. وقتی هنرمند بعد از تولید کار، خود را در معرض نقد ببیند طبیعتاً‌ به سراغ آدم‌های درجه‌یک می‌رود. خودش هم سعی می‌کند درجه‌یک و حرفه‌ای شود. ما کدام‌یک از آثار هنرمندان را بررسی و نقد کردیم؟ من واقعاً یادم نمی‌آید. ما باید این حوزه را فعال کنیم. نهادهایی که موظف هستند و کار تولید می‌کنند، باید به سراغ منتقد بروند و با دعوت کارشناس ذره‌به‌ذره کارها را نقد کنند.

چطور می‌‌توان موسیقی مقاومت را به عرصه عمومی وارد کرد؟

به نظرم موسیقی مقاومت تا حدودی وارد فضای عمومی شده است. ببینید ما در این حوزه کمیت و کیفیت داریم. شاید از نظر کمیت صدها گروه‌ سرود داریم که در این زمینه فعالیت می‌کنند که هر کدام از این گروه‌های سرود نزدیک به بیست نفر عوامل دارند. می‌توان گفت که جمعیت قابل‌توجهی درگیر موسیقی مقاومت هستند و تا حدودی این گفتمان عمومی شده است، منتها مدتی است که سطح کارها از نظر کیفی پایین‌تر آمده است؛ چون ملودی‌هایی که ساخته می‌شود، درخور توجه نیست و اکثراً تقلیدی و شبیه هم هستند. باید برای این قضیه هم فکر اساسی شود.

آیا هنرمند می‌تواند برای مخاطب ذائقه‌سازی کند؟

یکی از مهم‌ترین کارهایی که هنرمند می‌تواند انجام دهد این است که اثر انگشت خود را در هنرش دخیل کند که این ‌کار باعث ذائقه‌سازی می‌شود؛ مثلاً، وقتی ما خواننده‌های برجسته‌ حوزه‌ موسیقی ایران را بررسی می‌کنیم، هر کدامشان به‌خاطر این معروف شدند که امضا و اثر انگشت خود را در اثر آوردند. شاید بتوان در هنر انقلاب و مقاومت به یکی دو نفر اشاره کرد که توانستند سبک خود را ذائقه‌سازی کنند.

ظرفیت موسیقی را در تبدیل‌شدن به زبان مشترک فرهنگی بین امت اسلامی چقدر می‌دانید؟ در چه صورت این اتفاق می‌افتد؟

به نظر من، ظرفیت موسیقی نسبت به هنرهای دیگر در جایگاه اول قرار می‌گیرد. موسیقی می‌تواند بهتر از شعر و سینما زبان مشترک بین ملت‌ها به‌ویژه ملت‌های مسلمان و مقاوم باشد و این تا حدودی اتفاق افتاده است؛‌ مثلاً، شما نمی‌توانید یک فیلم را دوزبانه بسازید، ولی یک موسیقی را می‌توانید دوزبانه بسازید و از خواننده‌های کشورهای مختلف دعوت کنید در کار موزیکالی قرار بگیرند و مخاطبانشان دنبال می‌کنند. این باعث می‌شود که یک اتفاق و زبان مشترکی ایجاد شود؛ چون موسیقی ظرفیت بسیار بالایی دارد، منتها ما باید به ‌سمت کیفیت حرکت کنیم و کارها را به متخصصینش بسپاریم. برای هر زبان باید متخصص آن زبان صاحب‌نظر باشد. یک تهیه‌کننده باید توجیه شود که تو باید به سراغ فلان کس در آن زبان بروی و کاملاً از فیلتر یک متخصص رد شوی.



دیدگاهی ثبت نشده است