‍ مأموریت راهبردی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی

مأموریت اصلی شهید سلیمانی در همین عبارت کوتاه خلاصه می‌شود که با پیش‌بینی اطلاعاتی و امنیتی، پیشگیری‌های لازم را انجام داد و علی‌رغم محدودیت‌ها و کمبودهای موجود، سربلند و روسفید شد.

به گزارش روابط عمومی بنیاد مکتب حاج قاسم به نقل از دفاع‌پرس، سعید شهرابی فراهانی مدیرمرکز پژوهش و مطالعات انجمن بین‌المللی ضد صهیونیستی؛ هنوز و همزمان با عملیات طوفان‌الاقصی و در نزدیکی به سالگرد ترور و شهادت حاج قاسم سلیمانی، ابومهدی المهندس و همراهان مظلوم‌شان در جنایت بامداد خونین فرودگاه بغداد؛ نمی‌توان تمام و کمال درباره تمامی ابعاد و زوایای این حادثه جریان‌ساز صحبت کرد.

اگرچه مشخصات قاتلان از طراحان، آمران و تیم عملیاتی گرفته تا تاییدکنندگان هویت سرنشینان خودروی هدف و اپراتور‌های شلیک کننده در سیاهه‌های آلفا و دلتا محفوظ خواهد بود، ولی باید پذیرفت که حداقل یک نسل طول خواهد کشید تا وجوه پنهان این ترور ناجوانمردانه در دانشکده‌های اطلاعاتی و حفاظت‌اطلاعاتی قابل تدریس باشد. این امر هم نشانه دیگری از مظلومیت این شهدا است.

حاج‌قاسم همان کسی بود که به دنبال آزادی قدس شریف و دفاع از مظلومان عالم در برابر حق علیه باطل و ظلم، ستم علیه مسلمانان در غرب آسیا تا خاورمیانه، خلیج‌فارس که به اتکای تلاش‌های او، دوستان و یارانش؛ سرمان را بالا می‌گرفتیم و با اطمینان تحلیل می‌دادیم که جنگی علیه ایران به راه نخواهد افتاد و اگر جنگی تحمیل شود پاسخ کوبنده و مخرب خواهد بود.

مأموریت اصلی شهید سلیمانی به‌عنوان فرماندهی که در دوران جوانی جنگ تحمیلی را حس کرد و بعداً نیز اهمیت امنیت‌سازی را با تمام وجود خود دریافته بود تا به مسئولیت اداره نیرو قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران رسید در همین عبارت کوتاه خلاصه می‌شد: با پیش‌بینی اطلاعاتی و امنیتی، پیشگیری‌های لازم را کرد.

عملکرد حاج‌قاسم نشان می‌دهد که او در مسیر ایفای وظیفه خود و عهدش با مرشد علی‌رغم همه محدودیت‌ها و کمبودها، سربلند و روسفید بوده است. آیا کسانی که حاج قاسم را زدند، به‌دنبال راه انداختن جنگ علیه ایران بودند؟ پاسخ: شاید بله و شاید نه.

«بله» از این جهت که حاج‌قاسم و یارانش، فوق‌تخصص درهم‌شکستن توطئه‌های آمریکایی و صهیونیستی و برخی کشور‌های غربی، دولت‌های دست نشانده در منطقه بودند و حذف او، می‌توانست مقدمه‌ای برای اقدامی باشد که تا آن موقع، ممکن نبود.

«نه» از این لحاظ که سردار سلیمانی باید تاوان و هزینه ناکامی‌های سرویس‌های اطلاعاتی سه‌قلو (عبری. غربی. عربی)، دست‌اندرکاران نظامی و رهبران سیاسی‌شان را می‌داد. شکست‌هایی که فقط یک قلم از آن‌ها را در ۳۳ روزه رزمندگان شجاع و سرافراز حزب الله لبنان با رژیم غاصب صهیونیستی و حامی آنان آمریکا جنایتکار چشیده بودند.

مرحله آخر ماموریت حاج‌قاسم، با شهادتش رقم خورد: کفن خونین سرباز قاسم، ابومهدی، و سایر همراهان شهید محور مقاومت اگرچه داغ به دل مردم ایران و عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین کرد، ولی میلیون‌ها نفر -حداقل در ایران- به خیابان آمدند و نشان دادند که راه انداختن جنگ علیه سرفرماندهی محور مقاومت، اولین نتیجه‌اش اتحاد سراسری علیه آتش افروزان تا لحظه به ذلت کشاندن آنان خواهد بود؛ که الان نتیجه‌اش کم کم درعملیات طوفان‌الاقصی به وضوح دیده می‌شود.

شهدای بامداد خونین بغداد به قافله شهید بی‌کفن پیوستند. از آن روز پیمانی بین جوانمردان از شیعه و سنی و حتی اقلیت‌های مذهبی شکل گرفته تا خائنین و نفوذی‌هایی که به بهای خون کردن دل مردم، جاده‌ صاف‌کن تروریست‌ها شده‌اند را از میان بردارند، هرچند که این موضوع یک نسل هم طول بکشد!



دیدگاهی ثبت نشده است