عبدالحمید شهرابی:
تلاش سردار سلیمانی برای رفع مشکل تاسیسات برق ونزوئلا، از بینش انسانی او بود
مدیر تحقیقات خانه آمریکای لاتین در گفتگو با بنیاد شهید سلیمانی گفت: تلاش سردار سلیمانی برای رفع مشکل تاسیسات برق ونزوئلا، برآمده از بینش انسانی و وحدت آفرین او بود.
آقای نیکلاس مادورو رییس جمهور محترم ونزوئلا در سفر اخیر خود به تهران در مصاحبه با سایتKHAMENEI.IR به نقش سپهبد شهید قاسم سلیمانی در حل مشکل تاسیسات برق ونزوئلا اشاره کرد. نظر به اهمیت این موضوع، با عبدالحمید شهرابی؛ کارشناس مسائل آمریکای لاتین دربارهی کمک فرادینی و فراسرزمینی شهید سلیمانی به ملتها از جمله کمک برای رفع مشکل تاسیسات برق کشور ونزوئلا و تلاش برای وحدت میان نیروهای ضد استعمار به گفتگو پرداختیم.
لطفا در خصوص پیشینیه تاریخی – مبارزاتی کشور ونزوئلا توضیحاتی بفرمائید؟
ملت ونزوئلا مانند سایر ملتهای مظلوم دنیا و ملتهایی که تحت ستم نظام سلطۀ امپریالیستی بوده و یا هستند، تاریخچۀ غنیای در مبارزه علیه این نظام برای نیل به استقلال و حاکمیت خود دارند و سیمون بولیوار که از جمله معروفترین قهرمانانِ مبارزات آزادیبخش در منطقه آمریکای لاتین است اصالتی ونزوئلایی دارد. تاریخ مبازراتی ملت ونزوئلا که برای بیان آن ساعتها وقت باید صرف شود و قطعا در فرصت یک مصاحبه نمیگنجد، با جنگ آزادیبخش علیه سلطه اسپانیا در سال 1749 شروع شد. این مبارزات که در قرنهای بعد ادامه یافت، در مقاطع مختلف نقاط عطف خود را داشته است. مبارزات مشهور ملت ونزوئلا برای کسب استقلال از اسپانیا بین سالهای 1810 الی 1823 فراز و نشیبهای بسیار داشت و از جمله در سال 1811 تعداد 7 ایالت در ونزوئلا استقلال خود از اسپانیا را اعلام کردند. لیکن این اولین جمهوری تشکیل شده در ونزوئلا یک سال بعد شکست خورد. مجددا در سال 1813 جمهوری دوم ونزوئلا تحت رهبری سیمون بولیوار تشکیل شد و این جمهوری نیز توسط نیروهای وفادار به اسپانیا شکست خورد. تا اینکه بالاخره در سال 1821 ونزوئلا در کنار کلمبیا، پاناما و اکوادور به استقلال خود از اسپانیا دست یافت. مبارزه استقلالطلبانه علیه استعمار ایالات متحده – که با افول قدرت اسپانیا در دهههای پایانی قرن نوزدهم میلادی، سرکردگی نظام سلطه امپریالیستی در منطقه آمریکای لاتین را به عهده گرفت – فصول بعدی مبارزات آزادیبخش ملت ونزوئلا را شکل میدهد. مهمترین نقطه عطف در این فصل از مبارزات ملت ونزوئلا پیروزی انقلاب بولیواری در این کشور بعد از به قدرت رسیدن هوگو چاوز فقید در سال 1998 است که طی یک انتخابات دموکراتیک و مردمی صورت گرفت. با این پیروزی، ونزوئلا در کنار کوبای انقلابی به سمبل الهامبخشی برای سایر ملتهای آمریکای لاتین تبدیل شد.
مبارزات مردم آمریکای لاتین به ویژه ونزوئلا علیه نظام امپریالیستی تحت تاثیر چه موئلفههایی بوده و این موئلفههای در ارتباط بین کشور ونزوئلا و ایران – علیرغم بعد جغرافیایی- چه میزان تاثیرگذار بوده است؟
در سیاست خارجی دو نوع همسایگی وجود دارد؛ یک همسایگی جغرافیایی و مجاورتی بوده و دیگری همسایگی دلها، آرمانها، منافع و اهداف مشترک است. مثلا، عربستان و امارات به لحاظ جغرافیایی به ما بسیار نزدیک بوده و ونزوئلا از این جهت، از جمهوری اسلامی ایران بسیار دور است لیکن، در یک قضاوت منصفانه، ما به کدام یک از این کشورها نزدیکتر هستیم؟! در همین ملاقات مقام معظم رهبری با رئیسجمهور ونزوئلا، رهبری بر نزدیکی روابط دو کشور تاکید کرده و بیان داشتند: «دو کشور با هیچ کشوری اینگونه روابط نزدیک ندارند». خب، این نزدیکی بر چه مبنایی است؟ بر مبنای وجوه مشترک، منافع مشترک، اهداف مشترک و دشمن مشترک. این مشترکات سبب شده است تا ایران و ونزوئلا در مسیری مشابه برای استقلال و حاکمیت ملی خود مبارزه کنند، به یاری یکدیگر بشتابند و در این مبارزه مشترک بنیه یکدیگر را تقویت کنند. این یک واقعیت انکار ناپذیر است که ایران و ونزوئلا در مقطع کنونی، در دو منطقۀ مختلف و دور از هم در جهان، به سمبل و مظهر الهامبخشی برای سایر مبارزات آزادیبخش تبدیل شدهاند. فصل مشترک اصلی بین دو کشور ایران و ونزوئلا در این است که آنها هر دو تصمیم گرفتهاند خارج از اراده نظام سلطه زندگی کنند و بر پایه منافع ملی خویش مسیر توسعه و تعالی را طی کنند. و این همان مسئلهای است که نظام امپریالیستی قادر به تحمل آن نیست، چرا که روش و شیوۀ آنها تا امروز این بوده که با استفاده از ابزار زور و قدرت و سرکوب سایر ملل را به تبعیت خود از وادارند و سیاستهایشان را به ملل مظلوم دیکته بکنند.
در این راستا سفر اخیر آقای مادورو به ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
امضای سند همکاری ۲۰ ساله و ترسیم نقشۀ راه برای همکاریهای اقتصادی دو کشور که در این سفر حاصل شد، حائز اهمیت است چرا که این سند دیدگاههای وسیعی از همکاریها را در زمینه تجارت، اقتصاد، علوم، حوزه وسیعی از کشاورزی تا شاخههای مختلف صنعتی و سلامت و بهداشت و غیره را دربر میگیرد. در ونزوئلا 35 میلیون هکتار زمین زراعی قابل کشت وجود دارد که این زمین¬ها بهرهمند از 4 فصل باران و آب سرشار، آفتاب و خاک مناسب هستند و در حال حاضر از این مقدار تنها 10 میلیون هکتار آن مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. بنابراین، این فرصت و امکان برای ایران وجود دارد که بتواند در این زمینه با کشور بولیواری ونزوئلا همکاری کرده و برای کشت فراسرزمینی و در راستای تامین مواد خوراکی و غذایی همکاری کند؛ لذا این سفر را میتوان سفر مهمی عنوان کرد که می بایست تصمیمات گرفتهشده در این سفر به مرحله عملیات درآمده و وقفهای در اجرای آن ایجاد نگردد و موانع بروکراتیک مانع از پیشروی فعالیتها در این زمینه نشود.
آقای مادورو در گفتگوی اخیر خود با بخش اسپانیایی رسانه KHAMENEI.IR به نقش شهید سلیمانی در ونزوئلا و کمک به حل تأسیسات برق این کشور اشاره کردند، این مسئله و همچنین نقش شهید سلیمانی را در آمریکای لاتین و ونزوئلا را چگونه تبیین میکنید؟
صحبتهای آقای مادورو در در مصاحبه با سایت رهبری و طرح مسالۀ کمکرسانی به رفع مشکلات برق این کشور دربردارنده دو نکته در رابطه با شخصیت شهید سلیمانی است: یک اینکه این مسئله نشان داد تبلیغاتی که علیه سردار سلیمانی، در راستای مخدوش کردن واقعیت و ترسیم این تصویر از ایشان که صرفاً به مسالۀ وحدت نیروهای شیعه در جهان توجه داشته، دور از واقعیت است چرا که ونزوئلا نه تنها کشوری مسلمان نیست بلکه دارای مذهبی متفاوت و دور از غرب آسیا است و کمکهای سردار سلیمانی به این کشور نشان دهنده این واقعیت است که نگرش شهید سلیمانی در زمینۀ حصول وحدت نیروهایی که برای آزادی و استقلال مبارزه میکنند، از وحدت نیروهای شیعه و مسلمان فراتر رفته و سایر ملتها را نیز در برمیگیرد. نکته دیگری که در مباحث آقای مادورو وجود دارد نشاندهنده کمکهای فرا نظامی سردار سلیمانی در زمان حیات است که این امر نیز برخلاف تصویری است که رسانههای وابسته به ایالاتمتحده آمریکا از شهید قاسم سلیمانی به عنوان فردی نظامی ارائه میدهند.
شهادت ایشان چه تاثیری در کشورهای آمریکا لاتین داشت؟
چند هفته پس از شهادت سردار سلیمانی، در اجلاسی بین المللی و ضد امپریالیستی که در کاراکاس برگزار شد به اتفاق چند نفر از فعالین ایرانی با هدف رساندن صدای اعتراض و خشم ملت ایران از این ترور وحشیانه شرکت کردیم. سخنرانی بنده در اختتامیه این اجلاس و هنگامیکه نام شهید سلیمانی برده شد با تشویق و ابراز احساساتِ بیحد و بیوقفۀ صدها نفر از حاضرین در جلسه که نماینده جنبشهای وسیع اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در جهان بودند مواجه شد که این افراد نمایندگی صدها و میلیونها نفر مردم دنیا را در اختیار داشتند. در تجمع دیگری که آقای مادورو مشغول سخنرانی بودند، هنگامی که بنری از شهید سلیمانی که حاوی محکومیت ترور ایشان بود، نمایش داده شد، علیرغم مسافت زیاد از محل برافراشته شدن بنر، رئیس جمهور ونزوئلا با مشاهده تصویر حاج قاسم به طوری که همه حاضرین متوجه شدند دست خود را بر قلبش گذاشته و به شهید سلیمانی ادای احترام کرد. علاوه بر این در مراسم مردمی که در یکی از میادین شهر کاراکاس، برای گرامیداشت شهید سلیمانی برگزار شد، یک خانم شاعرِ ونزوئلایی، شعری را در وصف شهید سلیمانی سروده بودند که بسیار زیبا و پر از احساسات بود و مستندات اینها وجود دارد. همچنین سال گذشته فعالینی که در منطقه باسک برای آزادی مبارزه میکنند تصاویر پوسترهای شهید سلیمانی را در خیابانهای شهر، ایستگاه اتوبوس و مترو نصب کرده بودند.
آقای گوستاو پترو، چریک سابق کلمبیایی که اخیراً در انتخابات کلمبیا رئیسجمهور این کشور شد، پس از شهادت شهید سلیمانی توئیتی زده و نوشت: «سلیمانی معمار غلبه بر بنیادگرایان فاشیست داعش در عراق بود، با کردها و سوریهای عرب علیه دشمن بزرگ دموکراسی به پیروزی دست یافتند، اما آمریکا مزد او را با ترور داد. آمریکا همیشه بدترینها را در خاورمیانه تقویت میکند». در واقع در منطقه آمریکای لاتین، این نگرش نسبت به شهید سلیمانی وجود دارد که ایشان عامل پیروزی بر داعش بوده است؛ اینها مواردی بود که من به چند مورد از آنها اشاره کردم ولی مسلماً به اینها محدود نمیشود، همبستگی ملتهای آمریکایی لاتین با ملت ایران و بخصوص در مورد اعتراض آنها به ترور شهید سلیمانی، در تجمعات مختلفی که در نقاط مختلف دنیا ببرگزار شد، بروز یافت.
حال با توجه به جایگاه شهید سلیمانی در میان این مردم، این مساله مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران چه میزان به این مسئله توجه داشته و از این ظرفیت چقدر استفاده کرده است؟ بررسیها نشاندهنده این امر است که طی دو سال گذشته در این زمینه کمکاریهایی صورت گرفته است، مثلاً بلافاصله بعد از شهادت سردار سلیمانی، ما در خانه آمریکای لاتین این پیشنهاد را دادیم که علاوه بر پاسخ درخور نظام جمهوری اسلامی ایران به این ترور که قطعاً پاسخی خواهد داشت، برای تعقیب قضایی این موضوع نیز باید فعالیت مستمرِ و گسترده صورت بگیرد که در این زمینه نیاز است تا بدنههای رسمی نظام و مهمتر از آن سازمانهای مردمنهاد و به ویژه بنیاد شهید سلیمانی فعال باشند چرا که دولتی که مدعی دموکراسی و آزادی در جهان است اقدام به ترور وحشیانه و بزدلانه قهرمان ملت ایران کرد. نماینده سازمان ملل متحد نیز در این خصوص به صراحت اعلام کرد که این ترور یک اقدام غیرقانونی بوده است. لذا لازم است تا بیش از پیش این موضوع بازگو شده و برای آن کمپین و کارزار تشکیل شود چرا که هنوز قاتل شهید سلیمانی زنده است و تیم قاتلین و در راس آن ترامپ باید در دادگاه حاضر شده و در قبال این مسئله پاسخگو باشند.
شهید سلیمانی برخلاف آن چیزی که به دروغ و کذب و رسانههای بیگانه در مورد او تبلیغ میکنند، بیشتر از اینکه یک جنگجو باشد، یک قهرمان مبارزه برای صلح بود، شهید سلیمانی میجنگید که مردم جهان از صلح بهرهمند شوند، جنبشهای صلح و ضدجنگ که در آمریکا، اروپا و سایر کشورهای دنیا هستند باید مخاطبین ما باشند، این حقایق باید بیان و ابراز شود، با آنها تماس برقرار شده و یک کار صبورانه در این زمینه صورت بگیرد برای اینکه شناخت عمیقتری از این شخصیت شجاع و الهامبخش تاریخی ملت ایران در اذهان عمومی به وجود آید. به اعتقاد من شعار «من هم قاسم سلیمانیام» که پس از شهادت شهید سلیمانی به صورت اصیل و مردمی ابراز شد باید زنده نگاه داشته شود، مشی شهید سلیمانی تداوم پیدا کند و باید حقایق مربوط به مبارزات شهید سلیمانی بازگو شود. همچنین تصویری که از شهید سلیمانی نشان داده میشود که فعالیت نظامی ایشان تنها در صدد وحدت شیعه بوده است، واقعیت ندارد چرا که شهید سلیمانی قهرمان مبارزه برای رهایی بشریت از ستم و ظلم نظام سلطه بود و این اغراق نیست.
در نهایت بیان این نکته ضروری است که در بازنمایی تصویر شهید سلیمانی برای مخاطبین میبایست واقعیتهای مربوط به شخصیت ایشان آنطور که بوده بازگو شود و به تمام جنبههای شخصیتی ایشان توجه شود به طور مثال سعه صدر سردار سلیمانی در مواجه با جناحها، گروهها و طیفهای مختلف مردمی و همچنین نگاه ایشان به مسالۀ ضرورت همبستگی و وحدت بین گروههای مختلف مردمی نشاندهنده یک نگاه رهاییبخش است و نشاندهنده این واقعیت است که ظرفیت و توانایی شخصیتی شهید سلیمانی در تسخیر قلوب به هیچوجه کمتر از میزان تبحرشان در توانمندی لازم برای فرماندهی نظامی نبود.
دیدگاهی ثبت نشده است