سعد الله زارعی در گفت‌وگو با بنیاد مکتب حاج قاسم؛

 حاج‌قاسم برای فداشدن در راه قدس پا به میدان گذاشت

سعدالله زارعی با تأکید بر این که طوفان‌الاقصی ثمره الگوی مقاومتی بود تصریح کرد: طوفان الاقصی برایند طبیعی حرکتی بود که حاج‌قاسم شروع کرد. البته این آخرین ایستگاه نیست و صهیونیست‌ها باید همچنان منتظر این میانی نزدیک به آخر دانست که ان شاالله با قدرت بیشتری به حرکت خود ادامه داده و با این عزم صهیونیست‌ها را نابود می‌کند.

به گزارش روابط عمومی بنیاد مکتب حاج قاسم، شهید سلیمانی از ابتدای فعالیت به‌عنوان فرمانده نیروی قدس در سال ۱۹۹۷ تا هنگام شهادت در سوم ژانویه سال ۲۰۲۰ اهداف این نیرو را بر اجرای رهنمودهای امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب که همان مقابله با رژیم صهیونیستی به‌عنوان تهدید اصلی جهان اسلام بود متمرکز کرد و با شناسایی ظرفیت‌های موجود در کشورهای همسو با جمهوری اسلامی که علیه استعمار و استبداد فعالیت می‌کردند، موفق به تشکیل محور مقاومت شد و این ائتلاف ضربات مهلکی را بر رژیم غاصب اسرائیل و هم‌پیمانانش وارد کرد. اقداماتی که همچنان در نیروی قدس موردتوجه است تا میراث سردار شهید قاسم سلیمانی پرورش‌یافته و در پی آن زمینه آزادی قبله اول مسلمانان فراهم شود در همین راستا با سعدالله زارعی از کارشناسان منطقه که کتابی را نیز با عنوان «پابه‌پای قاسم» نوشته و ضمن آن تحولات منطقه را در دهه ۸۰ و ۹۰ شمسی به بحث‌وبررسی گذاشته است، گفت‌وگو کردیم و نقش شهید قدس در قدرت‌گرفتن محور مقاومت را از ایشان جویا شدیم مشروح این مصاحبه در ادامه آمده است

سعد الله زارعی در خصوص نگاه سردار سلیمانی به مسئله فلسطین و آزادی قدس شریف گفت: نگرش حاج‌قاسم به مسئله فلسطین امتداد نگاهی بود که حضرت امام (ره) به این موضوع داشتند. امام (ره) پس از پیروزی انقلاب اسلامی با نام‌گذاری روز جهانی قدس فرمودند: روز قدس فقط روز فلسطین نیست؛ بلکه روز همه کشورهای اسلامی است. این کلمه اشاره به همان جریان تاریخی دارد که در ابتدای عرایضم به اشاره کردم که پروژه اسرائیل اساساً برای انهدام جهان اسلام بود؛ بنابراین روز قدس استراتژی نجات کشورهای اسلامی از توطئه طراحی شده در اواسط جنگ جهانی اول بود.

وی افزود: حاج‌قاسم دقیقاً همین نگرش را به منطقه داشت نه یک نگاه حادثه‌ای و نقطه‌ای! فرمانده بین‌المللی مقاومت با نگاه جامعی که داشت، معتقد بود باید توطئه عمیق و خطرناک غربی‌ها را از بین برد و فلسطین را آزاد کرد و از این طریق، جهان اسلام را از شر این توطئه‌ها نجات داد. وی در طول زندگی مجاهدانه خود همین مسیر را طی کرد و در همین راستا استراتژی قدرتمندسازی فلسطینی‌ها و استفاده از جمعیت عظیم فلسطین را برای آزادسازی قبله اول مسلمانان در دستور کار قرار داد.

فعال حوزه سیاست خارجه در ادامه اظهار کرد: باوجود شکست ارتش‌های عربی از اسرائیل در جریان 4 جنگ 1948، 1956، 1967 و 1973 باز برخی از حکام عربی معتقدند با وجود حمایت نظامی، سیاسی، اقتصادی و حقوقی غرب از رژیم صهیونیستی امکان شکست نیروهای غاصب قدس شریف وجود ندارد؛ اما سردار سلیمانی با نگاه به تجربه جنگ‌های عربی اضمحلال اسرائیل از درون فلسطین را طراحی کرد و نسبت به آن تجربه بی‌اعتنا نبود و به‌جای اینکه مثل کشورها و ملت‌های عربی دچار یاس شود از این مسئله درس گرفت و اطمینان داشت که با ملت فلسطین می‌توان رزیم جعلی اسرائیل را شکست داد.

این کارشناس مسائل منطقه با اشاره به این مطلب که در همین راستا و تحقق این آرمان مقدس ارتباط‌گیری با رزمندگان جبهه مقاومت را آغاز کرد: گفت: این اقدامات با کادرسازی، متشکل‌سازی، آموزش، تجهیز و پشتیبانی مستمر شروع شد و به‌تدریج به جایی رسید که در زمان حیات شهید بزرگوار حاج‌قاسم سلیمانی شاهد یک تحول عمده در وضعیت فلسطینی‌ها در غزه، کرانه باختری، سرزمین‌های 1948 و هم محیط پیرامونی آن بودیم به‌نحوی‌که جنبش‌های فلسطینی در همه جای فلسطین با اعتقاد اسلامی، فارغ از پیرایه‌های ناسیونالیستی، چپ‌گرایی و وابستگی به دولت‌های عربی و… فعال شدند و حلقه ناب و جدیدی در آنجا شکل گرفت و استمرار یافت.

وی در تشریح وجه دیگر استراتژی حاج‌قاسم تصریح کرد: سردار سلیمانی برنامه‌های مدونی به‌منظور اعمال فشار در جنبه‌های مختلف به رژیم صهیونیستی طراحی کرده بود تا نیروهای اسرائیلی را تضعیف کند و اجرای این دستورالعمل‌ها رژیم صهیونیستی را به وضعیتی رساند که به‌شدت دچار یاس و درگیری شده بود و به موازاتی که فلسطینی‌ها روحیه ضد اسرائیلی و مقاومت پیدا می‌کردند نیروهای غاصب قدس روحیه ماندن را از دست می‌دادند و همین تدبیر دستاوردهای زیادی را نصیب جبهه مقاومت در فلسطین کرد.

زارعی اظهار کرد: بدین ترتیب سردار سلیمانی یک استراتژی دوبعدی را طراحی کرده بود؛ یک بعد آن بخش عملیاتی بود که در داخل فلسطین دنبال می‌شد و معطوف به مبارزه مسلحانه مستمر با رژیم صهیونیستی بود و ضلع دیگر این استراتژی ناظر بر حمایت از بیرون بود و مجموع این تحرکات درونی و پشتیبانی بیرونی واقعیت‌های صحنه را دچار تغییر کرده بود و همگان شاهد تقویت روزافزون جنبش‌های ضدصهیونیستی در محیط پیرامون فلسطین بودیم.

کارشناس ارشد مسائل منطقه قدرت‌گرفتن جنبش انصارالله در یمن را از نتایج این اقدامات دانست و گفت: نقش حاج‌قاسم سلیمانی در شکل‌گیری و تقویت و تسلیح این جنبش ممتاز و بی‌نظیر است چرا سازوکارهای مناسب با این مسئله که این جنبش بتواند تبدیل به یک دولت در یمن شود را فراهم کرد. علاوه بر این در شکل‌گیری جنبش‌های ضدصهیونیستی در عراق و تقویت اقدامات این جنبش‌ها در سوریه و لبنان نقش داشت تا آنها به امکانات حداکثری در این زمینه دست یابند و به نابودی صهیونیزم بین‌الملل کمک کنند. شکل‌گیری جریانی با عنوان زینبیون در پاکستان، فاطمیون در افغانستان و حسینیون در آذربایجان نیز با هدف پشتیبانی از فلسطین و آزادی قدس شریف صورت گرفت.

وی در ادامه افزود: غیر از نیروهای حشدالشعبی، حیدریون نیز در عراق شکل گرفتند و در سوریه نیز یک بسیج مردمی در کنار ارتش سوریه به‌عنوان بازوی حمایتی سازماندهی شدند تا در قامت حامیان منطقه‌ای به جریان ضدصهیونیستی پیوسته و غده سرطانی غرب آسیا را ریشه‌کن کنند.

زارعی با تأکید بر این مطلب که طوفان‌الاقصی ثمره الگوی مقاومتی بود که حاج‌قاسم طراحی کرد، گفت: بله طوفان الاقصی برایند طبیعی حرکتی بود که حاج‌قاسم شروع کرد. البته این آخرین ایستگاه نیست و صهیونیست‌ها باید همچنان منتظر این میانی نزدیک به آخر دانست که ان شاالله با قدرت بیشتری به حرکت خود ادامه داده و با این عزم صهیونیست‌ها را نابود می‌کند.

این کارشناس مسائل منطقه با اشاره به نام‌گذاری سردار سلیمانی به‌عنوان شهید قدس تصریح کرد: حاج‌قاسم پیشتاز فداکاری در عرصه نجات ملت‌های منطقه بود نه فقط فلسطین، متأسفانه ملت‌های منطقه زیر سلطه استعماری غرب بودند و همین‌الان نیز تحت سلطه هستند و حاج‌قاسم در اندیشه آزادی آنها بود؛ مثلاً در یمن یک جریان وابسته به آمریکا با محوریت آقای علی عبدالله صالح حکومت می‌کرد، در لبنان جریانات وابسته به صهیونیست محوریت داشتند و در عراق یک حکومت جبار وابسته به غرب یعنی حکومت صدام حسین حاکم بود، در افغانستان اشغال نظامی آمریکا را داشتیم و آنها مستقیماً اداره افغانستان را در دست گرفته داشتند و این معضل در جاهای دیگر نیز کم‌وبیش وجود داشت؛ بنابراین همه ملت‌ها در منطقه به‌شدت خود را در تنگنا احساس می‌کردند.

وی با بیان این موضوع که اکثر آنها در پس ذهن خود خاطراتی را از قدرت گذشته این کشورها در سر داشتند، اظهار کرد: یادشان مانده بود که اینها یک زمانی از قدرتی در حد یک امپراطوری برخوردار بودند، در نتیجه وقتی جنبش‌های چپ‌گرا، جنبش‌های ناسیونالیستی و وابسته به غرب شکست خوردند تا مدتی فضای یاس و ناامیدی بر آنها مستولی شد. شرایط پس از مرگ جمال عبدالناصر که قهرمان مبارزه با صهیونیست و غرب نام داشت، دلیلی بر این مدعاست زیرا وضعیت به‌گونه‌ای بود که حکام جهان اسلام و کشورهای عربی دچار این مسئله شدند که دیگر نمی‌توان کاری در تقابل با رژیم صهیونیستی انجام داد؛ بنابراین به حاشیه رفتند تا اینکه یکباره فریادی از حضرت امام (ره) بلند شد.

زارعی ندای امام راحل یک موضع جدید برای دنیای اسلام دانست و گفت: آزادی قدس یک مطالبه اسلامی است و خصوصیت کسانی که پای در این میدان گذاشتند، فداشدن در راه این آرمان بلند بود آنها خود را آماده کرده بودند تا جانشان را نثار آزادی قدس کنند و برخلاف رویه غرب که دنبال سلطه بودند آنها نیتی برای تسلط بر کشورهای اسلامی نداشتند فکر کنید پس از این همه هجمه و جنایت، جریانی پیدا شد و اعلام آمادگی کرد تا خودش را فدای قدس کند طبیعتاً افراد از جریانی که صادقانه پا در میدان گذاشته و می‌گوید می‌خواهم نوکری شما را کنم و نجاتتان دهم استقبال می‌کند و گرد آن جمع می‌شود و با او پیمان می‌بندد.

این کارشناس منطقه در ادامه افزود: درعین‌حال مسیر مشخص می‌شود بنابراین مردم منطقه می‌توانند توانائی آن فرد مدعی که می‌خواهد کاری کند را ارزیابی کنند و اگر امکانش را نداشت از دورش پراکنده شوند؛ اما کسی که پا در این صحنه گذاشته بود فردی در قد و اندازه حاج‌قاسم بود که خطاب به مردم ستمدیده غزه و فلسطین گفت ما برای نوکری شما آمدیم و وارد میدان شد و موفقیت‌های پی‌درپی را به دست آورد و در ادامه ملت‌ها به وی اعتماد کرده و با اعتقاد قلبی راسخ‌تر از گذشته پای در این میدان گذاشتند و فداکاری‌های بزرگی برای آزادی سرزمینشان از یوغ دولت‌های استکباری کردند نمونه‌اش همین سوریه مگر پیش از حمله داعش مردم سوریه توان مقابله با این گروه تروریستی را داشتند؛ اما در زمان وقوع خطر، فدیه‌های عزیزی را در راه استقلال سوریه دادند.

وی تصریح کرد: در نظر بگیرید صحنه‌هایی که در فاصله سال‌های 1391 تا 1398 در سوریه پیش آمد و ارتش و مردم سوریه هم‌صدا با هم جلو آمده و هزاران زخمی و ده‌ها هزار شهید را تقدیم استقلال سرزمینشان کردند در سال 1967 و در جنگ 6 روزه مصر و سوریه که علیه اسرائیل بود، تکرار می‌شد و این جمعیت با این انگیزه و توانمندی به مصاف غاصبان صهیونیست می‌رفتند مسلماً صحنه جنگ ژوئن 1967 نتیجه دیگری داشت. نظیر همین اتفاق در عراق افتاد؛ داعش پس از حمله 4 استان پهناور را به‌سرعت برق و باد تصرف کرد و عملاً 60 درصد از خاک این کشور تحت اداره داعش درآمد و ناگهان یاس شدیدی بر عراق مستولی شد. شهید بزرگوار حاج‌قاسم این‌گونه تعریف می‌کند نوعی روحیه باخت بین مسئولین پیش آمد و تصور می‌کردند که کار تمام است و بغداد همین امروزوفردا سقوط می‌کند.

زارعی با بیان اینکه ناگهان یک نفر پا به میدان گذاشت و با نیروهای حداقلی نظیر 200 نفر اولین ضربه را در حدفاصل سامرا تا بغداد به داعش زد، اظهار کرد: این عملیات تداوم یافت تا اینکه دولت و ملت عراق شاهد این بودند که پیروزی پشت پیروزی در حال رخ دادن است و یکباره موج عظیمی از همان مردم که گمان می‌کردند جلودار داعش نیستند به صحنه آمدند و ده‌ها هزار نفر شهید دادند و آنقدر ایستادگی کردند تا پرونده داعش در یک دوره زمانی 4 ساله بسته شد این هم یکی از آن صحنه‌ها بود که مرد به میدان آمد و گفت به کمکتان آمده‌ام تا توانائی‌هایتان را به اثبات برسانید نه برای سلطه بر شما. صحنه‌های این‌چنینی در مناطقی همچون یمن و لبنان نیز به طور مستند وجود دارد و روایت آنها حکایتی مفصل و به‌قول‌معروف مثنوی 70 من کاغذ است.

کارشناس ارشد بین‌الملل با تأکید بر این مطلب که حاج‌قاسم همان رزمنده‌ای بود که برای فدا شدن در راه قدس پای در میدان گذاشته بود، گفت: سردار شهید سلیمانی هیچ ادعای سرزمینی و قصد حکومت بر سرزمین‌های مسلمانان را نداشت و همین است که می‌بینید پس از این همه فداکاری در میادین نبرد بعد از اتمام ماجرا به نقطه دیگری که تحت ظلم است نقل‌مکان می‌کند و می‌بینیم در کشورهایی چون عراق و سوریه یک پایگاه و پادگان ندارد و حتی یک روستا را به تصرف درنیاورده است. رسالتش این بوده که در میدان حضور یابد، ضربه را بزند، ملت‌ها از سلطه استعمار نجات دهد و برود. طبیعتاً مردم از چنین جریانی استقبال می‌کنند و دور آن جمع می‌شوند؛ زیرا بحران‌ها را کنترل کرده و معادلات را به نفع ملت‌های منطقه تغییر می‌دهد.

زارعی با اشاره به راهبرد کشورهای غربی در منطقه غرب آسیا افزود: دولت‌های مدعی غرب با آن همه سروصدا، قدرت نظامی، ناو، هواپیماهای آن‌چنانی، سرویس‌های اطلاعاتی، پشتیبانی‌های حقوقی و جبهه‌سازی‌های متعدد از پس انصارالله در یمن برنمی‌آیند و این امر نشان‌دهنده این است که عنصر مقاومت در ملت‌های منطقه نهادینه شده و آنها به این باور رسیده‌اند که این سرزمین مال آنهاست و باید از سرزمین خود در برابر جریاناتی که بر مبنای استیلا و استعمار می‌خواهند ملت‌ها را اسیر خود کنند، پیروز شوند.

کارشناس ارشد مسائل منطقه در پایان تصریح کرد: این مطلب در مصاحبه چند هفته پیش نتانیاهو با فاکس نیوز هم مطرح شد و وی با سخنانش به یاد غرب آورد که ما در اینجا برای غرب می‌جنگیم و اگر ما شکست بخوریم فقط اسرائیل شکست نمی‌خورد؛ بلکه کشورهای غربی و حکومت‌های وابسته به غرب در منطقه که منظور او دولت‌های عربی بود هم سقوط می‌کند و تمدن غرب آسیب می‌بیند که حرف نامربوطی هم نزد و گریزی به مبانی تأسیس این رژیم جعلی در منطقه زد.

مطالعه نسخه تلفن همراه

 

 



دیدگاهی ثبت نشده است