سخنرانی سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان در مراسم روز شهید
دبیرکل حزب الله لبنان در سخنرانی به مناسبت روز شهید به تحولات فلسطین اشغالی پرداخت و تأکید کرد که دولت آمریکا مدیریت کننده جنگ در نوار غزه است و رژیم صهیونیستی با ارتکاب جنایات علیه غیرنظامیان ضربه سختی را بر پیکر خود وارد کرده است.
متن کامل سخنراني سيد حسن نصرالله در مراسم بزرگداشت «روز شهید» به شرح زير است:
أعوذ بالله من الشيطان الرجيم.
بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد الله ربّ العالمين. و الصلوة و السلام على سيدنا و نبينا خاتم النبيين ابیالقاسم محمدبنعبدالله و على آله الطيبين الطاهرين و صحبه الأخيار المنتجبين و على جميع الأنبياء و المرسلين.
السلام عليكم جميعاً و رحمه الله و بركاته.
برادران و خواهران، حضار محترم، خانوادههای ارجمندی که در این روز؛ «روز شهید»، در مکانهای مختلف، در هرمل، بعلبک، نبطیه، در دیر قانون النهر، در المعیسره-کسروان و اینجا در ضاحیۀ جنوبی، گرد هم آمدهاند.
آقایان علما، خانوادههای شهدا، برادران و خواهران، السلام عليكم جميعاً و رحمة الله و بركاته.
خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید:
بسم الله الرحمن الرحيم. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَ أَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَ الْإِنجِيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.»[1] صدق الله العلي العظيم.
ترجمه: در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است. همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكشند و كشته مىشوند. [اين] بهعنوان وعدۀ حقى در تورات و انجيل و قرآن بر عهدۀ اوست و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد، شادمان باشيد و اين همان كاميابى بزرگ است.
پس از عرض خیرمقدم به حضار محترم و اظهار افتخار به شهدا و خانوادههای معظم آنان، امروز نیز مانند هر سال، یعنی روز یازدهم نوامبر، در آیین ما، «روز شهید حزبالله» است.
منظور ما همۀ شهدا هستند، از اولین شهید آغاز مسیر مقاومت در سال 1982 و مشخصاً مقاومت حزبالله. البته مقاومت بهطور کلی، شامل گروههای بسیاری است؛ اما من از حزبالله سخن میگویم، تا آخرین شهیدی که امروز تشییع شد.
امروز در روستاها و شهرستانهای بقاع ما، جنوب و ضاحیه، مراسم تشییع پیکرهای بسیاری از شهدای عزیز ما برگزار شد. امروز روز شهید ماست، روز همۀ شهدای ما، شهدای فرمانده، شهدای روحانی ما، شهدای مجاهد ما، شهدای شهادتطلب ما، شهدای ما که در همۀ میدانها، صحنهها و همۀ جنگها و همهجا به شهادت رسیدند. شهدای ما از مرد و زن، کودک و پیر و جوان. ما خانوادههایی داریم که پدر و مادر و فرزندان، همگی باهم به شهادت رسیدهاند، همانطور که در جنگ تموز اتفاق افتاد. البته این مناسبت، این تاریخ که میدانید، صرفاً بهعنوان یک یادآوری، به مناسبت عملیات بزرگ و شاخصی انتخاب شد که در 11نوامبر1982 انجام شد و مقر فرماندهی نظامی اسرائیل در صور را هدف قرار داد. عملیاتی که باعث تخریب کامل ساختمان و کشتهشدن بیش از صد افسر و سرباز اسرائیلی شد و اعلام سه روز عزای عمومی توسط رژیم دشمن غاصب. دیدیم که چگونه چهرۀ شارون سیاه شده بود. «لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ»[2] (تا شما را اندوهگين كنند). ساختمان فرمانداری نظامی در صور، یکی از مصادیق بارز «لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ» بود، کمااینکه یکی از برجستهترین مصادیق «لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ» در 7اکتبر سال جاری در غزه و در فلسطین اشغالی، در آن عملیات بینظیر توسط رهبر شهادتطلبان، شهید احمد قصیر(رضوان الله تعالى عليه) انجام شد. این روز همچنین آغازگر دوران عملیات استشهادی در لبنان علیه دشمنان اشغالگر اسرائیلی است. این عملیات، همانطور که هر سال یادآوری میکنیم، تا به امروز و تا این لحظه، از حیث تأثیرگذاری، هنوز هم مهمترین، بزرگترین و باعظمتترین عملیات تاریخ مقاومت و تاریخ مبارزۀ این ملت با دشمن صهیونیستی به شمار میآید. ما این روز را برگزیدیم تا روزی باشد برای هر شهیدی در مسیر ما در این راه و تأکید کنیم که شهادت، تنها راه پیروزی است. همانطور که امامخمینی(قدس سره) درمورد خون حسین(علیه السلام) و شهادت وی در کربلا و درمورد روز عاشورا میفرمود که روز پیروزی خون بر شمشیر است. خون ریختهشده در 11نوامبر، خون شهید احمد قصیر و خون همۀ شهدای بعد از او و قبل از او بود که باعث شد پیروزی، نصیب آنان شود. این خونها بودند که بر شمشیر آمریکاییاسرائیلی پیروز شدند. شمشیری که بر منطقه و مردم ما، دستکم از دهۀ 40 میلادی تسلط داشت. وقتی از عزیزانی که از آن زمان به بعد، یعنی تقریباً 41 سال پیش به شهادت رسیدند صحبت میکنیم، میگوییم که آنها شهید هستند، چرا؟ چون در راه خدا کشته شدهاند. شهید کسی است که در راه خدا کشته شود و برادران و خواهران و عزیزان ما در راه خدا کشته شدند. این شهدا دارای این مزیت معنوی بزرگ و باعظمت هستند. شهدا در این مسیر و در فرهنگ ما جایگاه ویژهای دارند. آنان دارای جایگاه دینی، معرفتی، فرهنگی، عاطفی و معنوی هستند و ما آنان را مقدس میدانیم. آنان براساس ستایش از آنها توسط خداوند متعال و ستایش و تکریم ایشان در آیات قرآن و روایات پیامبر(ص) و اهلبیت(علیهم السلام) دارای این مقام شامخاند. واقعیت این است که مقام شهادت را ما با عقل محدود خود درک نمیکنیم، همانطور که امام ما، امامخمینی(ره) میفرمودند، این چه مقام بزرگی است که اولیای بزرگ خدا به آن چشم دوخته و مشتاقانه از خدا طلب کرده و التماس میکردند. ما برکت فداکاری این شهدا را اینجا در لبنان و در منطقۀ خود، هر ساعت، هر روز و در زندگی روزمرۀ خود در امنیت، آرامش، عزت، رهایی، آزادی و شرافت احساس میکنیم. همچنین در پاسداری از قدرت بازدارندگی که آنان ایجاد کردند. ما شهدای خود را اینگونه تعریف میکنیم: شهدای ما اهل ایمان به خدا و پیامبران، فرستادگان، فرشتگان و کتب او و روز قیامت هستند. شهدای ما اهل بصیرت بودند و هدف و راه را میشناختند، دوست و دشمن را میشناختند. آنان در زمان درست، در مکان صحیح، در شرایط صحیح و مناسب حرکت کردند. شهدای ما افرادی هستند که در زمان غفلت مردم، احساس مسئولیت کردند و به هر قیمتی، مسئولیت سنگین خود را پذیرفتند. شهدای ما اهل کار و جهاد بودند. شهدای ما اهل صبر و فداکاری و ایثارند که بالاترین فداکاریهاست. شهدای ما اهل کار و جهادند. شهدا نسبت به خداوند متعال اخلاص داشتند. آنان هرگز و از هیچکس برای خون و جهاد و شهادتشان، انتظار ستایش و تشکر و پاداش نداشته و ندارند؛ بلکه به آنچه نزد خداوند سبحان است، چشم دوختهاند. شهدای ما اینگونه بوده و هستند. مجاهدانی که در عرصههای جهاد و شهادت قدم برمیدارند، دارای این فکر و این روحیهاند و خانوادههای شهدای ما کسانی هستند که چنین مردان و زنانی را تقدیم جامعه کردهاند. خانوادههای این شهدا، پدران و مادران و خانوادههای شریف و بزرگواری که پسران و دختران خود را با ایمان، ارزشها، اخلاق، احساس مسئولیت و ترس از خدا و شوق نسبت به آنچه نزد خداوند متعال است، تربیت کردهاند؛ بنابراین، خانواده های شهدای ما نیز دارای این ویژگیها، ازجمله ایمان، مسئولیتپذیری، تلاش، مجاهدت، صبر و فداکاری هستند. باید درخواست پاداش از درگاه خداوند و فداکاری در راه خدا را به آن افزود. آنان در راه خداوند، صبر پیشه میکنند و ثواب او را میجویند و در برابر قضا و تقدیر خداوند، تسلیم و به رضای او راضیاند و فراتر از آن، به آنچه خداوند برایشان مقدر کرده، افتخار میکنند. وقتی خدا از خانوادۀ آنان، شهیدی را برمیگزیند، شوهر، همسر، پسر، برادر، خواهر یا این عزیز هرکه باشد، آنان در این امتحان، سربلند هستند؛ چراکه از دست دادن عزیزان، یکی از بزرگترین امتحانات الهی برای انسان است و بهصورت ویژه در روایات شریف ما به این موضوع اشاره شده است. ازجمله امتحانات دشواری که انسان با آن مواجه میشود، از دست دادن فرزند دلبند و جگرگوشۀ خویش است. این امتحانی است که پیامبران بزرگ(ص) آن را متحمل شدند و خانوادههایشان تجربه کردند. شهدای ما مسئولیت حفظ امانت خون عزیزان، حفظ آرمان، حفاظت از این راه و پاسداری از دستاوردها و پیروزیها را بر عهده دارند و در این مسیر، در جانفشانیها، در موفقیتها، پیروزیها، تهدیدات و در خطراتی که متحمل میشوند، حقیقتاً شریکاند. ما شاهدیم که خانوادههای شهدا در این شرایط سخت، مشتاق و شیدای این مسیر الهیاندد و آن را در آغوش گرفته و خود را آمادۀ فداکاریهای بیشتری کردهاند.
امروز در روز شهید، به همۀ خانوادههای شهدا تبریک میگویم و بر آنها درود میفرستم و تعلقشان به این کاروان نور، کاروان سروران هستی، کاروان کسانی که خداوند حق تعالی آنان را در صف انبیا و اولیای شهید خود برگزید، تبریک میگویم. من به استقامت، پایداری، صداقت، اخلاص، وفاداری، فداکاری، ترک دنیا و کنارگذاشتن همۀ جذابیتهایش اقرار میکنم. آنان همواره برای فداکاری و ایثار آمادگی دارند. آنها با سخنان و مواضع و مقاومت خود، از این مسیر دفاع میکنند. همچنین باید به سخنانی که از 8نوامبر تا امروز از خانوادۀ شهدا شنیدهایم، اشاره کنیم که بر ادامۀ این راه تأکید دارند و به سخنانی که پدران، مادران، همسران، پسران و دختران، خطاب به خانوادۀ شهدای غزه، کرانۀ باختری و فلسطین گفتند، ادای احترام میکنم. آنان در این سخنان، با این خانوادهها ابراز همدردی کردند؛ درحالیکه آنها نیز در موقعیت فداکاری و خوندادن و ایثارند. آنان از آمادگی خود برای ایثار و فداکاری بیشتر برای دفاع از غزه، اماکن مقدس، فلسطین و لبنان خبر دادند. خانوادههای شهدا کسانی هستند که از سال 1982 و قبل از آن، همواره به ما نیرو دادند تا این راه تاریخی جهادی را ادامه دهیم که واقعاً امروز در شکلگیری سرنوشت و آیندۀ مردم، ملت، مقدسات و منطقۀ ما مؤثر است.
برادران و خواهران عزیز، روز شهید امسال مصادف است با حوادث بزرگ، مهم و تاریخی در منطقۀ ما در غزه، فلسطین و کل منطقه. ما باید کمی در برابر این تحولات درنگ کنیم تا با آنها همراه شویم و آنها را درک کرده، همچنین مسئولیتها را در قبال آنها در زمان باقیمانده تعیین کنیم.
در حوادث کنونی امروز، بهویژه غزه -از غزه شروع میکنیم- دو اتفاق در حال گستردگی است. اتفاق اول، تجاوز اسرائیل به مردم غزه، به مردان، زنان، کودکان، سالمندان و غیرنظامیان و رخداد دوم، پاسخ قهرمانانه و عظیم مقاومت فلسطین در مقابل نیروهای دشمن است.
در بحث اول عرض میکنم آنچه در منطقۀ ما و جهان در حال وقوع است، بزرگ، خطیر و استثنایی است. این تجاوز، این جنایات جنگی، این وحشیگری در منطقۀ محدودی به نام نوار غزه که محاصره است و بیش از دومیلیون نفر در آن زندگی میکنند و از هفتم نوامبر تا امروز بهصورت شبانهروز و در طول ساعتها هیچچیز در زیر بمباران مصون از تعرض نیست، مسجد، کلیسا، مدرسه، مؤسسۀ بینالمللی و مراکز بهداشتی، هیچکدام از بمباران در امان نیستند. آنچه دربارۀ این جنایات و تجاوزات، عجیب به نظر میآید، حملۀ علنی، مفتضحانه و رسمی دشمن به بیمارستانهاست که به بهانههای واهی و دروغین انجام میدهد. این خیل عظیم شهدا که بیشترشان کودک و زن بودند، این تعداد فراوان مجروحان و آوارگانی که در مقابل دیدگان جهانیان، خانه و کاشانۀ خود را از دست دادهاند. این جنایتها نه متوقف شد و نه آرام گرفت و نه از حجم آن کاسته شد؛ بلکه روزبهروز افزایش یافت.
این واقعۀ دردناک و این جنایات بزرگ از یک بُعد، بیانگر انتقام اسرائیل است. این انتقام یک روح وحشی و انتقامجوست که حد و مرز، اخلاق، قانون و انسانیتی ندارد. این رفتار، بیانگر واقعیت و ماهیت این رژیم است؛ اما جنبۀ دیگری نیز وجود دارد. من میخواهم دقایقی به آن بپردازم و آن را برخی از مقامات رژیم صهیونیستی بیان کردند. آنان در اینجا هم اشتباه محاسباتی میکنند. درک این موضوع برای همۀ ما در منطقه، بسیار مهم است؛ زیرا این بخشی از شکست اهداف دشمن است. آنها میگویند و این موضوع را به صراحت بیان کردند. اینهمه کشتار، این تروریسم، این شکنجهها و این وحشیگریها فقط یک هدف دارد. این اقدامات فقط برای انتقام و از روی خشم، عصبانیت و هیجان روانی نیست. این جنایات، هدفمند است. یکی از اهداف اساسی دشمن، به زانو درآوردن است. نهتنها به زانو درآوردن مردم غزه، بلکه به زانو درآوردن ملت فلسطین، به زانو درآوردن مردم لبنان و مردم کل منطقه. هدف، به زانو درآوردن است. هدف، شکست ارادۀ مطالبۀ حقوق مشروع است. هدف، ناامیدی از گزینۀ پایداری و مقاومت است. هدف، سوقدادن مردم به تسلیم و ذلت است. هدف، القای این تفکر است که هزینۀ مقاومت و حقخواهی بسیار بالاست، بنابراین باید متوقف شوید. هدف دشمن این است که با جنایات خود در غزه، به فلسطینیها، همۀ فلسطینیها، بگوید که سرزمین خود، اسیران و مقدسات خود را فراموش کنید. فلسطین را از نهر تا بحر فراموش کنید و حتی سرزمینهای اشغالی 1967 را فراموش کنید. درحالیکه دشمن در غزه ویران میکند و میکشد، لبنان را خطاب قرار داده و میگوید: ببینید ای مردم لبنان، در غزه چه خبر است. این نتیجۀ مقاومت و شورش مردم غزه است. این چیزی است که دشمن میخواهد. این یکی از اهداف کشتار عمدی و وحشیانۀ اوست. هیچ کشتار اشتباهی وجود ندارد. منظورم این است که مثلاً میگوید ما هزاران هدف را منهدم کردیم و درمورد بیش از دههزار هدف در غزه برای حماس سخن میگوید. کجا دههزار هدف در غزه برای حماس وجود دارد؟ دههزار نقطۀ نظامی یا جهادی حماس و جهاد اسلامی و همۀ گروهها کجاست؟ دشمن هر خانه و خانوادهای در غزه را هدف قرار میدهد و این اهداف را برای خود مشروع میداند. در اینجا دشمن دوباره مرتکب اشتباه شده است. این اهداف با وجود همۀ دردها و رنجهای مردم، محقق نمیشود. گویی صهیونیستها فراموش کردهاند که از دهۀ 1940 قرن گذشته، از کشتار دیر یاسین تاکنون، با مردم فلسطین چه کردند؛ از قتلعام گرفته تا تخریب خانهها، آوارگی و تغییرات جمعیتی و کشتار در طول بیش از 75 سال. خب، نتیجه چه بود؟ آیا نتیجۀ آن این بود که ملت فلسطین و نسلهای بعدی فلسطینیها از مطالبۀ حقوق خود، از مقاومت، از خونفشانی و فداکاری پا پس کشیدند؟ برعکس، این مقاومت، این اراده و این فرهنگ، نسل به نسل و سال به سال در حال رشد بود تا اینکه به بالاترین حد خود رسیده و به اقدام بزرگ تاریخی انجامید که توسط رزمندگان مقاومت و گردانهای قسام در غزه، در 7اکتبر امسال منتهی شد.
همچنین اینجا در لبنان، غیر از حملات و جنگها و تهاجمات از 1948 تا امروز، اسرائیلیها از دو جنگ صحبت میکنند که آنها را جنگ مینامند. جنگ اول در لبنان و تهاجم 1982 و جنگ دوم لبنان در سال 2006، جنگ جولای، غیر از تهاجمات 1978 و موارد دیگر. خب، در تهاجم 1982، اگر به آمار مراجعه کنیم، تعداد خانههایی که در لبنان ویران شد، تعداد شهدا، تعداد مجروحان هزاران نفری، کسانی که از خانههای خود آواره شدند، جنگ، ماهها به طول انجامید؛ اما آیا دشمن توانست مردم لبنان را وادار به ترک مقاومت کند؟ برعکس، بلافاصله پس از این جنگ، این کشتارها، این ویرانیها و این آوارگیها، مقاومت لبنان با گروههای مختلف خود آغاز شد. یکی از پیامهای قوی و اساسی، یکی از واکنشهای مهمیکه به دشمن میگوید «تو در محاسباتت اشتباه میکنی»، عملیات شهید احمد قصیر در 11نوامبر1982 بود که پس از آن، عملیات مقاومت همۀ جناحهای لبنانی و جنبشها و احزاب شرکت کننده در مقاومت، دشمن اسرائیلی را شکست داده و معاهدۀ 17مِی را باطل کرد و او را در سالهای 1985 و 2000 مجبور به عقبنشینی ساخت. آیا در جنگ دوم لبنان، به تعبیر او، هزاران نفر را نکشت و هزاران زخمی، بیش از 150هزار واحد مسکونی ویران به جا نگذاشت و بیش از یکمیلیون نفر را از خانه و کاشانۀ خود آواره نکرد؟ نتیجۀ آن چه بود؟ آیا مردم لبنان در برابر وحشت کشتارها مقاومت را رها کردند؟ هرگز! ملت بیشتر به مقاومت پایبند شد، بیشتر به آن ایمان پیدا کرد، بیشتر به آن اعتماد کرد و تا امروز هم به آن اعتماد دارد. پس باید با این هدفی که دشمن در سر دارد، مقابله کرد.
متأسفانه برخی رسانههای عربی، نویسندگان عرب، چهرههای رسانهای عرب و دیگران در جهان هستند که خواسته یا ناخواسته به این هدف اسرائیل کمک میکنند. عرض کردم این نگاه درنتیجۀ آگاهی، بینش، درک، یا درنتیجۀ بهرهمندی از این تجربیات طولانی به ثمر نمیرسد. کسی که باید ناامید شود، اسرائیل است که باید بداند از بقایای پیکر شهدا در غزه و کرانۀ باختری، از بقایای شهدا در لبنان و جاهای دیگر، از بقایای کودکان، دختران کوچک و مادربزرگها، نسلهای مقاومتر و قویتر در ایمان و شجاعت، عزم و اراده و قویتر برای مقاومت در برابر این اشغالگران و حذف آنان برخواهند خاست. اوست که باید ناامید شود، نه مردم ما. ناامیدی برازندۀ دشمن است؛ زیرا تنها گزینۀ ملتهای ما که در طول 75 سال ثابت شده است، گزینۀ پیروزی، تحقق دستاوردها، رهایی، حمایت و کرامت است. اینها گزینۀ مقاومت است، نه گزینۀ تسلیم، هرچند هزینهها، سنگین و جانکاه باشد، همانطور که امروز در غزه و در کرانۀ باختری نیز اتفاق میافتد.
البته دشمن با این تجاوزات و کشتارها، همانطور که ابتدا گفتم، نمیتواند به این هدف برسد و آن را محقق کند. ثانیاً دشمن خسارات زیادی به خود وارد میکند، ازجملۀ این خسارتها این است که حقیقت وحشیانه و ددمنشانۀ خود را برای مردم منطقۀ ما، ملت و دولتهای جهان آشکارتر میسازد. آنها هستند که سالها، بیش از بیست سال، فعالیت کردهاند و متأسفانه در رسانههای بینالمللی و رسانههای عربی تلاش میکنند تا اسرائیلیها، مقامات اسرائیلی و شهرکنشینان را به تصویر بکشند. اسرائیلیها میگویند ملتی -به خیال خودشان- خوب و مهربان هستند و صلح میخواهند و میخواهند در صلح زندگی کنند. تمام اینها در حال فروپاشی است. آنها ضربات مهلکی به پروژۀ عادیسازی وارد میسازند که امید زیادی به آن بستهاند. اگر مردم ما قبل از کشتارهایی که اکنون در غزه رخ میدهد، فارغ از ارادۀ برخی از حاکمان، عادیسازی را رد میکردند، پس از این کشتارها و پس از این وحشیگریها، موضع آنها در مخالفت با عادیسازی با دشمن اسرائیلی، قویتر، قطعیتر، محکمتر و استوارتر خواهد شد.
اما آنچه در این لحظه، مهمتر است، تغییر افکار عمومیجهان و افشای کذببودن ادعاهای اسرائیل است که ادعای دفاع از کودکان را دارد؛ درحالیکه هزاران کودک و هزاران زن را میکُشد. این تغییر، اکنون به نفع مقاومت و مردم غزه است. راهپیماییهایی که در مکانهای متعدد در جهان عرب و اسلام برپا میشود، از اهمیت زیادی برخوردار است؛ اما مهمتر از آن، راهپیماییهایی است که در واشنگتن، نیویورک، لندن، پاریس و کشورهای اروپای غربی برگزار میشود؛ چون آنها به دولتهای خود فشار میآورند. در اینجا زمان به ضرر دشمن و کسانی میگذرد که از دشمن حمایت میکنند. امروز حتی کشورها و سران کشورهای غربی که در روزهای اول میگفتند آتشبس جایز نیست و آتشبس به نفع حماس و مقاومت فلسطین است، امروز همۀ این افراد به کسانی پیوستهاند که خواستار آتشبس کامل هستند. دیگر هیچکس در جهان وجود ندارد که از ادامۀ این تجاوزات و این کشتار حمایت کند، بهجز دولت آمریکا همراه با وابستۀ حقیر و تابع، انگلیسِ وابسته به دولت آمریکا. کار به جایی رسیده است که آمریکاییها شروع به صحبت از احساس انزوای خود در جهان کردهاند. صدای غریب دنيای امروز، صدای آمريكايیهاست. در هفتههای اول اينطور نبود؛ اما امروز بهخاطر این تجاوزات، این خونریزیها، این قتلعامها، تکهپارهشدن جسم کودکان و بمباران بیمارستانها، حتی دنیا هم دیگر نمیتواند این موضوع را تحمل کند. البته این مسئله، عاملی برای فشار بر آمریکاییها و اسرائیلیها خواهد بود و فرصت آنان را محدود میکند. درواقع، کسی که میتواند جلوی این تجاوز را بگیرد، ادارهکنندۀ این تجاوز، یعنی آمریکاست. آمریکاست که میتواند جلوی این تجاوز را بگیرد. امروز در رژیم، گروهی از افراد احمق، دیوانه و عصبانی وجود دارند که به آینده و سرنوشت شخصی خود فکر میکنند؛ افرادی مانند نتانیاهو، گالانت و دیگر افرادی که این نبرد را مدیریت میکنند، تصمیم میگیرند و آن را به راه انداختهاند؛ یعنی دولت آمریکا. تمام اعتراضات، محکومیتها و فشارها باید متوجه دولت آمریکا و آمریکاییها باشد. در صورت امکان، تمام عوامل فشار سیاسی، مردمی، نظامی، امنیتی و اقتصادی در منطقۀ ما باید در اینجا و در درجۀ اول بر دولت آمریکا متمرکز شود؛ زیرا آمریکا، تصمیمگیرندۀ اول و آخر است. وقتی با شما صحبت میکنم، نمیدانم اجلاس سران عربی و اسلامی به پایان رسیده است یا خیر. امروز، اجلاسی در حال برگزاری است که 57 کشور عربی و اسلامی، یعنی 22 کشور عربی و اگر کشورهای اسلامی غیرعربی را هم به آن اضافه کنیم، 57 کشور عربی و اسلامی را گرد هم آورده است.
جهان و مردم منطقه و مردم فلسطین، فارغ از پیشبینیها منتظر این نشست هستند. امروز، فلسطینیها حرف خود را زدند. آنها نمیخواهند که سران این اجلاس، ارتشهای خود را برای آزادسازی فلسطین و رفع محاصرۀ غزه بفرستند. آنها چیزی را که نمیتوانند انجام دهند -که خودشان هم به این امر اعتراف میکنند- از آنها مطالبه نمیکنند؛ بلکه از آنها میخواهند که حداقل، این تجاوزات، این جنگ و جنایات را متوقف کنند.
خواستۀ حداقلی آنان این است که جهان اسلام و عرب، موضعی متحد بگیرند و در مقابل آمریکاییها بایستند و با حقطلبی، خواستار توقف این تجاوزها، این جنگ و جنایات شوند. از آنها مطالبۀ جدی کنند و آنها را به اقدامات عملی تهدید کنند، نه اینکه تنها از آمریکا خواهش کنند که جنگ را متوقف کنید. هیچکس از شما ارتش نمیخواهد. خودتان را خسته نکنید و فلسطین یا مسجدالاقصی و هیچ جای دیگری را آزاد نکنید. فقط مانع این تجاوزات شوید.
بسیار خب. کمتر از این خواسته، یعنی حتی اگر غزه به جنگ ادامه دهد، آیا 57 کشور عربی و اسلامی نمیتوانند گذرگاه را برای واردکردن کمکها، دارو، آب و سوخت و نجات مجروحان در غزه باز کنند؟ دنیا منتظر این تصمیم و این موضع است و تصور خود را نسبت به چیزی که میبیند، بنا میکند.
رویداد دیگر، عملکرد مقاومت در غزه است. حماس، جهاد اسلامی و گروههای مقاومت فلسطین، هرکدام بهاندازۀ توانایی و انرژی خود در حال فعالیت هستند. جنگ در غزه در شرایط بسیار سختی با بمباران مداوم هوایی و بار روانی شدید در جریان است. باید بدانیم که این مجاهدان مبارز، درحالیکه خانوادههایشان کشته و خانههایشان بمباران و عزیزانشان آواره میشوند، در یک وضعیت روانی بسیار سخت، در حال مبارزه و جنگ هستند. آنها با افتخار، قدرتمندانه، شجاعانه و پایدار، با تانکها، خودروها، سربازان و نیروهای زبده و تیپهای نخبه روبهرو شده و با آنان پیکار میکنند. امروز در غزه، این قدرتمندترین تیپهای نخبۀ نظامی اسرائیلی است که میجنگد. هنگامی که قدرتمندترین تیپهای نخبه را با تمام توانشان وارد میدان جنگ با غزه میکنند و این نشاندهندۀ ناتوانی اسرائیل است، باوجوداین، دستاوردی برای دشمن حاصل نمیکند و پیروزی مورد نیاز و مورد انتظار اسرائیلیها را نشان نمیدهد. تعداد تانکها و خودروهای اعلامشده که توسط مقاومت در غزه منهدم شده و تعداد سربازان کشتهشدۀ دشمن، بیشتر از آن چیزی است که صهیونیستها اعلام میکنند. یک بیمارستان، تعداد مجروحان را صدها تن اعلام کرده که تعدادی از آنها در وضعیت وخیمی به سر میبرند. تمام این مجروحان از میدان جنگ غزه به عقب بازگشتهاند. این شجاعت، اقدام و خلاقیت در تاکتیکهای رزمی، این میدانداری خیرهکننده و خلاق و بینظیر، امروز خاتمهبخش سیر تحولات است. عامل اصلی اینجا در میدان است، پس از این همه بمباران و تخریب و کشتار و بمباران از 7اکتبر تا امروز و از چند روز پیش، عملیات زمینی، اما بااینحال، اسرائیلیها -اسرائیلیها خودشان میگویند که- هنوز قادر به ارائۀ افقی از پیروزی خود یا ارائۀ تصویری از شکست یا تسلیم مبارزان مقاومت در فلسطین و غزه نیستند؛ بنابراین، اینجا جایی است که امیدها زنده میشود.
در سطح جبهههای پشتیبان، جبهههای پشتیبانی که اسرائیلیها نیز آنها را طبقهبندی میکنند، اسرائیلیها امروز میگویند که ما با گروهی از جبههها روبهرو هستیم، ازجمله جبهههای پشتیبانی در کرانۀ باختری که بهسمت تقابل، درگیری و تقدیم بیشتر شهدا پیش میروند. نگرانی اسرائیل از احتمال وقوع انفجار در کرانۀ باختری آشکار است. آنان میگویند این وضعیت ممکن است آنها را وادار به عقبنشینی برخی از نیروها از شمال فلسطین اشغالی، از جبهۀ لبنان و حتی از جنوب غزه کند؛ بهدلیل رویارویی با آنچه در کرانۀ باختری، از آن بیمناکاند.
جبهۀ دوم، یمن است. یمنی که رهبری و مردم آن، موضعی جسورانه، شجاعانه، قدرتمند و رسمی اتخاذ کردهاند. دولت صنعا و ارتش یمن، دستهای از موشکها و پهپادها را بهسمت اهدافی در فلسطین اشغالی در رژیم غاصب شلیک کردهاند. این امر با رهگیری نظامی آمریکا ازطریق ناوچهها و ناوهای هواپیمابر و قدرت نظامی آمریکا مواجه شد. متأسفانه صحبت از رهگیری این موشکها توسط کشورهای عربی میشود؛ اما این اقدامات برادران ما در یمن، تأثیرات بسیار مهم و قابلتوجهی داشت. حتی اگر فرض کنیم موشکها و پهپادها به اهداف خود نرسیدند، که البته یک فرضیه است و فرضیۀ دیگری هم وجود دارد که به منطقۀ ایلات رسیدند و به اهداف دیگری در جنوب فلسطین اشغالی اصابت کردهاند؛ اما دشمن، یعنی اسرائیل، این حقیقت را پنهان میکند و به نفع اوست که پنهان کند. یکی از مهمترین نتایج این موضع استثنایی، وقتی از جهان عرب صحبت میکنیم، این است که امروز یمن یک حکومت است، یک دولت است، یک ارتش است و فقط یک جنبش مقاومت مانند مقاومت عراق یا حزبالله در لبنان نیست. خب، اولاً این یک حمایت معنوی و روانی بسیار بزرگ از فلسطینیها، از مبارزان و از مقاومت است. آنهایی که به چنین حمایتی نیاز دارند و خواستار چنین حمایتی هستند، از مردم جهان در حد راهپیمایی و اعتراض انتظار دارند؛ زیرا این یک حمایت معنوی به شمار میآید.
پس اگر ارتش یمن و مقاومت یمن وجود داشته باشد که موشک شلیک کند و پهپاد بفرستد، چه میشود؟
اما دومین نکته: این تهدید نیز دشمن اسرائیلی را مجبور کرده بخشی از پدافند هوایی، گنبدهای آهنین و موشکهای پاتریوت خود را از شمال و جنوب فلسطین به منطقۀ ایلات و در میان مناطق دیگر منتقل کند و ازجمله آثار این تهدیدات این است که این منطقه را ناامن کرده و این بهمعنای آوارگی و مهاجرت تعداد کثیری از اسرائیلیها از اطراف غزه است. این امر به فشار بیشتر بر دولت دشمن کمک میکند. همانطور که چندی پیش گفتم، تمام عوامل فشار بر دولت دشمن، سیاسی، نظامی، امنیتی، اقتصادی و امثال اینها، آن چیزی است که باعث میشود باتوجهبه کمبود زمان، دشمن عقبنشینی کرده و در گردنکشی و تصمیمات خودسرانۀ خود تجدیدنظر کند. اقدامات و عملکرد یمن، اقدامات بزرگ و مبارکی است و شایستۀ تقدیر است؛ چراکه یمنیها میدانند که قبل و بعد از این اقدامات، تهدیداتی متوجه آنها شده است و تهدید شدهاند که جنگ به کشور آنها بازگردانده میشود؛ جنگی که یک جنگ مشخصاً آمریکایی علیه یمن و مردم یمن بوده و هست؛ اما آنها بر این مواضع خود پافشاری میکنند و مانند سایر نیروهای مقاومت در منطقه، به این تهدیدها گوش نمیدهند. البته در کنار حضور مردمی که در جهان عرب و اسلام، کمنظیر و حتی در جهان، بینظیر است. ما تاکنون هیچگاه شاهد راهپیمایی و بسیج مردمی در دنیا، مانند شهرهای یمن نبودهایم؛ اقداماتی که در اکثر کشورها در موارد و مناسبتهای متعدد شاهد آن هستیم. این نیز یکی دیگر از جبهههای پشتیبانی است.
جبهۀ عراق، جبهۀ مقاومت عراق، هدف قراردادن پایگاههای آمریکایی، پایگاههای اشغالگر آمریکا در عراق و سوریه، اساساً از ایدۀ همبستگی با غزه شروع شد. متأسفانه از برخی مقامات فلسطینی شنیدم که میگویند ارتباطی با اتفاقات غزه ندارد. نهخیر، قبل از 7اکتبر، این جبههها آرام بود، جبهۀ مقاومت عراق آرام بود، بهویژه در داخل عراق. دلیل واقعی شروع فعالیتهای مقاومت اسلامی در عراق، اتفاقاتی است که در غزه میافتد. موضع علنی آنان، در بیانیههای نظامی و مواضع سیاسی اعلام میشود. اینان کسانی هستند که میگویند جنگ غزه را متوقف کنید تا این عملیات را متوقف کنیم. این معادلهای است که آنها مطرح کردند. البته بدون شک، این عملیات در خدمت ایدۀ آزادسازی عراق و سوریه از سایر پایگاههای اشغالگر آمریکا در عراق و سوریه است که قطعاً با این هدف نیز همسو است. عراقیها و سوریها نیز باید آن را در دستیابی به این هدف به کار گیرند؛ اما دلیل اصلی این جنبشها، این همبستگی با غزه، حمایت از غزه، مردم غزه و مقاومت غزه بود. آمریکاییها تا صبح دیروز، دیروز و امروز را بعداً اضافه میکنیم، اعتراف میکنند که 46 حمله به پایگاههایشان در عراق و سوریه انجام شده است. همچنین اعتراف میکنند که 56 سرباز آنها زخمی یا دچار ضربۀ مغزی شدهاند. نکتۀ عجیب این است که بعد از ضربۀ مغزی چه رخ میدهد. البته نتیجه همان است. ضربۀ مغزی یعنی این نیروها از خدمت خارج شدهاند. این همان کاری است که مقاومت عراق انجام داده و میدهد. این اقدامات، بیانگر شجاعت و دلاوری فوقالعادۀ آنهاست؛ برای اینکه چه کسی میجنگد؟ آمریکاییها میجنگند. آمریکاییهایی که ناوگانها، ناوهای هواپیمابر و پایگاههایشان، منطقه را پر کرده است؛ اما این مردان و دلاوران شجاع، ایستادگی کرده و آمریکاییها و نیروهای مسلح آمریکا را به چالش میکشند. آنها را با آتش به چالش میکشند. مواضع سیاسی و راهپیماییها بسیار مهم و ضروری است؛ اما وقتی به نقطۀ رویارویی با آتش میروید، وارد قلب خطر شدهاید. البته آمریکاییها نیز طبق اطلاعات، تهدیداتی کردهاند و از کشورها خواستهاند برادران یمنی ما را تحت فشار قرار دهند. آنها بر برادران در عراق فشار میآورند و در لبنان به ما فشار میآورند. چیزی که سفیر آمریکا، بین پرانتز گفت «نهخیر، ما حزبالله را تهدید نکردیم»، یا دروغ میگوید یا ناآگاه است و چیزی نمیداند. کانال غربی، عربی، مستقیم و لبنانیای نمانده که در آن تهدید نکرده باشند؛ اما با وجود این تهدیدات، برادران عراقی، یمنی و مقاومت در لبنان، عملیات را متوقف نکردند. علیرغم حملات اخیر در سوریه -به آن اشاره خواهم کرد- گفتمان مقاومت عراق و همچنین یمن و لبنان این است که اگر شما آمریکاییها میخواهید این عملیات در جبهههای پشتیبانی متوقف شود و منطقه درگیر جنگ فراگیر نشود، باید مانع تهاجم و جنگ در غزه شوید. معادله این است و هیچکس نخواهد توانست به جنبشهای مقاومت فشار بیاورد که متوقف شوند، سکوت کنند یا اصلاً مسئولیت خود را رها سازند. این به جبهۀ ما هم مربوط میشود.
به جبهۀ دیگری اشاره میکنم، سوریه. سوریه درواقع با محور مقاومت و در دل محور مقاومت، بار بسیار بزرگی را به دوش میکشد. موضع سیاسی سوریه، محکم و قوی و روشن است. این موضع در اتحادیۀ عرب و مجامع بینالمللی گفتوگوناپذیر است؛ اما مسئلۀ مهم امروز این است که سوریه با وجود شرایط سخت، از رزمندگان مقاومت و جنبشهای مقاومت، با آغوش باز استقبال میکند و پیامدهای رویارویی و تبعات این موضع را نیز متحمل میشود. در مقابل هر گلوله یا موشکی که –صرفنظر از اینکه چه کسی بهسمت جولان پرتاب میکند- دشمن، فرودگاه دمشق، فرودگاه حلب و سایر اهداف را بمباران میکند و از ارتش سوریه و نیروهای حامی آن، شهید میگیرد. آنها تاوان گزینههای محدود اسرائیل را میپردازند؛ یعنی مثلاً اتفاقی که دو روز پیش در ایلات افتاد، پهپادی که وارد ایلات شد، اسرائیلیها هم به آن اذعان کردند و باعث وحشت شدید این منطقه شد و ایلات را در دایرۀ خطر قرار داد. این اقدام بزرگ و بسیار مهمی بود. ایلات که از حمایت آمریکا و اسرائیل برخوردار است و گفته میشود از حمایت اعراب نیز برخوردار است. اسرائیل در تشخیص عاملی که پهپاد را پرتاب کرد، درمانده؟ آیا یمن؟ آیا عراق؟ یا جای دیگر؟ درنهایت، مجبور شدند یکی از گروههای حزبالله در سوریه را متهم کنند. پاسخ در کجا خواهد بود؟ پاسخ در سوریه به چه چیزی؟ به پهپادی که ایلات را بمباران کرد. همانطور که میدانید، دیروز تعدادی از نیروها شهید شدند. اینجا سوریه این بار سنگین را به دوش میکشد.
در میانۀ این درگیریها، فکر نمیکنم امروز کسی بیش از این از سوریه بهعنوان یک کشور و بهعنوان یک ملت، انتظار داشته باشد. باید واقعبین و روراست باشیم. باید از اتهامزنیها و ادعاهای مخرب دست برداریم؛ چراکه ادعایی مخرب و نارواست.
سوریه دوازده سال است که در معرض یک جنگ جهانی قرار گرفته که همچنان نیز ادامه دارد. سوریه در محاصرۀ اقتصادی قرار دارد و ازنظر اقتصادی و معیشتی بهشدت تحت فشار است. سوریهای که هنوز ارتشش از البوکمال صدها کیلومتر بهسمت کوههای لاذقیه پیشروی میکند و در حال رویارویی با گروههای مسلح در منطقه است. سوریهای که داعش چند روز پیش، در صحرای سوریه، در منطقۀ السخنه به آن حمله کرد و دهها تن از ارتشش شهید شدند. آنچه داعش با حمایت آمریکا در آنجا انجام میدهد، بیانگر بسیاری از حقایق است. این یکی دیگر از موارد نفاق آمریکاییهاست که ادعا میکنند ما در سوریه در حال جنگ با داعشیم. درواقع، آنها در سوریه، حامی داعشاند. داعش را احیا میکنند تا دولت، ارتش و مردم سوریه را خسته کنند.
بنابراین، سوریه با وجود همۀ این دردها در دوازده سال گذشته، همچنان در موضع استوار و محکم خود ایستاده و از مقاومت حمایت میکند. سوریه در موقعیت طبیعی و منطقی در این رویارویی قرار دارد.
جبهۀ دیگر، دو کلمه قبل از اینکه به آخرین جبهه برسم، ایران. موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال مسئلۀ فلسطین، قاطع است؛ حمایت همیشگیِ مستمر و نامحدود او، حمایتهای دفاعی، سیاسی، معنوی، دیپلماتیک و همچنین حمایتهای مالی، مادی و نظامی. این یک موضوع پنهانی نیست. در سالهای گذشته پنهان بود. پنهان میماند و میشد؛ اما امروز، یک موضوع شناختهشده است. اگر نیروی مقاومتی در لبنان وجود دارد، اگر نیروی مقاومتی در فلسطین وجود دارد، اگر نیروها و جنبشهای مقاومت در این منطقه وجود دارد، در درجۀ اول بهدلیل حمایتهای غیرسیاسی و معنوی است که سوریه و سایر کشورها در آن مشترکاند؛ اما در سطح مادی، نظامی و مالی، این امر عیان است و اگر دستاوردها، پیروزیها، حضور و قدرت بازدارندگی در منطقۀ ما وجود دارد، به برکت این موضع شجاعانه، قاطع و محکم رهبری انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران است.
سالیان متمادی از عمر شهید سردار بزرگ، حاج قاسم سلیمانی و شهدای رشید بسیاری که در این زمینه فعالیت میکردند، در همین راه گذشت. آنان از هیچ پول، اسلحه، تجربه، آموزش، تلاش و نصیحتی فروگذار نبودند و آنها را در اختیار نهضتهای مقاومت قرار دادند تا مردم این منطقه روی پای خود بایستند. جمهوری اسلامی با وجود همۀ تهدیدها همچنان بر این موضع خود ایستاده است. امروز مقاومت عراق در حال ضربهزدن به اشغالگران آمریکایی است، آمریکا ایران را تهدید میکند. مقاومت لبنان در شمال فلسطین اشغالی به صهیونیستها ضربه میزند، آمریکا ایران را تهدید میکند و ایران، جمهوری اسلامی، هرگز موضع خود را تغییر نمیدهد. البته گفتیم ایران تصمیمی برای نهضتهای مقاومت نمیگیرد؛ اما برای همیشه در جایگاه حافظ، مدافع و پشتیبان جنبشهای مقاومت بوده و در قلب این نبرد باقی خواهد ماند.
من به جبهۀ لبنان خودمان میپردازم، از 8اکتبر، عملیات ادامه دارد. آنچه را در سخنرانی روز جمعه گفتم، تکرار نمیکنم. بعد از سخنرانی روز جمعه، عملیات بهطور روزمره ادامه پیدا کرد، همانگونه که روزمره بود. تجهیزات، حرکت نیروها، تجمع سربازان، علیرغم تمام اقدامات پیشگیرانهای که دشمن بهطور طبیعی انجام داد، ازجمله پنهانکردن واقعیت، پنهانشدن در سوراخها، عقبنشینی و…، اما همچنان مقاومت ادامه دارد و مایلم بدانید که باتوجهبه حضور مستمر پهپادهای مسلح اسرائیل که عامل جدیدی است که در جنگ جولای به این شکل وجود نداشت، این عامل جدیدی در رویارویی است؛ اما عملیات ادامه دارد.
امروز که پسران و برادران شما، رزمندگان مجاهد برای شلیک موشکهای ضد تانک یا موشکهای برکان یا موشکهای دیگر یا عملیات تکتیراندازی یا هر نوع هدفگیری نظامی، پای به جبههها میگذارند، هر قدمی به جلو، مساوی است با یک اقدام استشهادی به تمام معنا. همانند یک اقدام شهادتطلبانه است. این بیانگر گستردگی عملیات روزانه در جنوب لبنان، میزان رشادت، مقاومت، شهامت و حضور این مجاهدان دلیر و قهرمانان و مؤمنان است.
در هفتهای که گذشت؛ یعنی از جمعه تا امروز شنبه، شکی نیست که در جبهۀ لبنان، پیشرفتهایی در اقدامات مقاومت انجام شده است. پیشرفت کمی در سطح تعداد عملیات و وسعت آن و تعداد اهداف صورت گرفته است. همچنین پیشرفت در سطح نوع تسلیحات بوده است. برای اولینبار در تاریخ مقاومت لبنان، از پهپادهای تهاجمی استفاده میکنیم. برادران ما این اقدام را چند روز پیش انجام دادند و دیروز هم این اقدام را تکرار کردند. همچنین ازلحاظ نوع موشکهایی که چند روز پیش وارد نبرد شدهاند، تغییراتی حاصل شده است. امروز نیز از این نوع موشکهایی که ما آن را برکان مینامیم، برای هدف قراردادن سایتهای دشمن استفاده شد.
برکان، موشکی است که وزن مواد منفجرۀ موجود در آن، بین سیصد تا پانصد کیلوگرم است؛ یعنی نیم تُن. شما میتوانید تصور کنید که وقتی نیم تُن مواد منفجره بر بالای سایتهای اسرائیلی در خط مقدّم و در مرزها سقوط کند، چه اتفاقی میافتد. اکنون اسرائیلیها از تلفات و خسارات سخن نمیگویند و به آن اعتراف نمیکنند. این موضوع دیگری است که به آن اشاره خواهم کرد. ما حتی به مرحلۀ استفاده از کاتیوشا رسیدیم که از 8اکتبر از آن استفاده نکرده بودیم. چه در پاسخ به حملات به اقلیم التفاح و چه در پاسخی که در عمق صورت گرفت به حملات توپخانهای نزدیکِ جولان اشغالی سوری یا در پاسخ به کشتار وحشیانهای که در عیناتا انجام شد، پاسخ ما دو پرتاب بود؛ یعنی دو دسته موشک کاتیوشا و 107 در کریات شمونه.
همچنین در عمق. این بهمعنای افزایش عمق است.عملیاتی که دیروز انجام شد، چه در پاسخ با کاتیوشاها و چه با پهپادها، در مناطق عمیقتری نسبت به گذشته انجام گرفت.
بنابراین، از نظر کمّی و کیفی و عمقی، ما در سطح معیّنی از پیشرفت قرار داشتیم. این البته بهدلیل ماهیت نبرد و همانطور که در سخنرانی روز جمعه به آن اشاره کردم، مربوط به غزه میشود و ماهیت نبرد، آن را ایجاب میکرد.
دیروز، معاون مرکز پزشکی جلیل که این یکی از بیمارستانهای جلیل است، گفت: بیش از 350 مجروح از سربازان و غیرنظامیان به بیمارستان مراجعه کردهاند. ما اینجا دربارۀ جبهۀ شمالی بهجز بیمارستانهای دیگر صحبت میکنیم. او میگفت: تعداد آنها زیاد بوده و جراحاتشان جدی و حتی خطرناک است؛ اما همانطور که گفتم، تلاش میکنند زخمیها و فوتیهای خود را مخفی کرده یا در آمار عمومی روزانۀ خود، آنها را اعلام نکنند.
هفتۀ گذشته، شاهد هدف قراردادن غیرنظامیان بودیم. هدف اولی که آسیب رساند. گاهی نقاطی را مورد هدف قرار میدهند که در اطراف روستاهاست. برخی از منازل آسیب میبینند و ما بهطور مشخص پاسخ میدهیم؛ اما هفتۀ گذشته و در چند روز گذشته، خودروهای متعلق به عزیزان، برادران و پیشاهنگان کتائب اسلامی مورد حمله قرار گرفت و برخی از آنان مجروح شدند. ما از جانفشانی برادران و حضور شجاعانۀ آنها در آن مناطق خطرناک تشکر میکنیم. البته در یکی از عملیاتهای مقاومت، به این حمله پاسخ داده شد. در این حمله به یک سایت اسرائیلی، اسرائیل اعتراف کرد که دو نفر مجروح شدند.
اما خطرناکترین مورد مربوط به اتفاقی بود که برای خودروی یک خانواده رخ داد و منجر به شهادت مادربزرگ شهیده سمیره ایوب و سه نوهاش به نامهای لیان، تالاین و ریماس، دختران آقای محمود شور شد که به شهادت رسیدند. مقاومت بهسرعت و بدون معطلی پاسخ داد و اولینبار بود که کریات شمونه و یک منطقۀ اشغالی را با کاتیوشا بمباران کردیم و به دشمن طی بیانیهای رسمی اعلام کردیم که ما بههیچوجه تحمل آسیب به غیرنظامیان را نداریم. ما تعهد خود به این موضوع را تأکید میکنیم.
برادران و خواهران، امروز ما در این جبهه به کار خود ادامه میدهیم. اقداماتی وجود دارد که قبلاً اعلام نشده بود، ازجمله ورود روزانۀ پهپادهای شناسایی به شمال فلسطین اشغالی که برخی از آنها به حیفا، عکا، صفد و طبریه میرسد و گاهی اوقات از مرز شمال عبور میکند. برخی از آنها با تصاویر موردنیاز ما بازمیگردند. برخی از آنها برنمیگردند و ما خودمان میخواهیم برخی از آنها برنگردند. چرا؟ چون گنبد آهنین و موشکهای پاتریوت به کار گرفته میشوند و گاهی اوقات موشکهای گنبد آهنین و موشکهای پاتریوت نمیتوانند به این پهپادها حمله کنند؛ بنابراین، هلیکوپترها و اف16 و اف35 را برای زدن آنها بیرون میآورند که این اقدامی روزانه است. ما روزانه یک یا دو پهپاد و گاهی سه پهپاد میفرستیم؛ اما البته در این مورد، اعلامیۀ رسمی روزانه صادر نمیکنیم.
اسرائیلیها اذعان میکنند که عملکرد کلی در جبهۀ لبنان افزایش یافته و تا حدودی بالا رفته که باعث افزایش سطح ترس در دشمن شده است که آن هم مطلوب است؛ به همین دلیل، در روزهای گذشتۀ نزدیک، موج جدیدی از تهدیدها از سوی نتانیاهو و گالانت و دیگران را علیه لبنان شاهد بودیم و دلیل آن افزایش سطح ترس در برابر آنچه در این جبهه بهلحاظ کمّی و کیفی و عمقی اتفاق میافتد، طبیعی است.
البته در این اقدامات به همین سمت پیش میرویم و همانطور که روز جمعه گفتم، مسیر کلی همین است. روزبهروز رصد میکنیم، ارزیابی میکنیم، نگاه میکنیم، تصمیم میگیریم و عمل میکنیم و انشاءالله این جبهه یک جبهۀ فشار باقی خواهد ماند.
لازم است دوباره گرامی بداریم مبارزان، مجاهدان، مخصوصاً قهرمانانی که درخط مقدّم و در تمام بخشهای مقاومت حاضرند و همچنین ارج مینهیم فضای حمایتکنندۀ مستقیم آنها را که سختی این رویارویی در جبهۀ لبنان و تحمل سختی رنجِ دادن شهدا و مجروحان، سختی آوارگی از روستاهای خط مقدّم و همچنین سختی زیانهای مالی را به دوش کشیدهاند و همچنین موضعگیری عمومی همدل با غزه و مظلومان در غزه و موضع مؤید یا درککنندۀ اقدامات مقاومت در جنوب لبنان بهاستثنای چند موضع و صدا که اگر با کل مجموع سیاسی لبنان و مردمی مقایسه شود، واقعاً کم، مخالف و محدود است که نمیخواهم دربارۀ آن چیزی بگویم، که اگر بگویم، به آن ارزش دادهام. این موضع عمومی نیز موضع خوب، کمککننده و قوی است و از این جبهه، یک جبهۀ فعال و مؤثر میسازد.
ای برادران و خواهران، سخن در لبنان این است که میدان نبرد میماند. این مبارزه مانند دیگر مبارزهها نیست. این من نیستم که اقدام را بیان کنم و برادران بروند و گام بردارند. سیاست ما در نبرد فعلی، میدان مبارزه است. میدان مبارزه، خودش اقدام میکند و خودش سخن میگوید و سپس ما میآییم و از آنچه در میدان نبرد رخ داده، سخن میگوییم و اقدامات میدان را توضیح میدهیم. به همین دلیل است که چشمها باید بهسوی میدان نبرد بماند، نه به سخنانی که از زبان ما بیرون میآید.
در مجموع، اگر بخواهیم این صحنۀ کلی را که از غزه شروع کردیم تا کرانۀ باختری، یمن، عراق، ایران، سوریه و لبنان، جمعبندی کنیم، میگوییم در نبرد مقاومت، در نبرد استقامت، نبرد صبر، نبرد انباشت دستاوردها و امتیازات، نبرد زمان، زمان همیشه نیاز جنبشهای مقاومت و مردم مقاومت است. زمان چیزی است که کمک میکند و متجاوزان، مستبدان و ستمگران را شکست میدهد و در طول تاریخ نیز چنین بوده است. وقتی از جنبشهای مقاومت در طول تاریخ صحبت میکنیم، از درگیری کشورها و درگیری ارتشها صحبت نمیکنیم. همۀ مردم و جنبشهای مقاومتی که با متجاوزان اشغالگر جنگیدند، همیشه به سالهای طولانی، انباشت دستاوردها و فداکاریهای مستمر نیاز داشتند، تاجاییکه دشمن مجبور به پذیرش شکست بشود. اعتراف به شکست، همان چیزی است که در هر درگیری با اشغالگران و متجاوزان در طول تاریخ و در منطقۀ ما، در لبنان، فلسطین و غزه رخ داده است.
امروز اینجا در این نبرد که این فشارها ازنظر مقاومت، صبر، اقدامات میدانی، سیاسی، حضور جهانی، حضور مردمی و… باهم جمع میشود، دشمن مجبور به عقبنشینی و سردرگمی میشود و این سردرگمی آشکار است. امروز نتانیاهو هر روز قبل از ظهر یک حرف میزند و بعد از ظهر وقتی با رؤسای جمهور ملاقات میکند، یک چیز دیگر میگوید و در کنفرانس یک چیز دیگر میگوید. به آنها میگوید: نوار غزه را اشغال میکنیم و در غزه میمانیم. بعد از ظهر کنفرانس مطبوعاتی میگوید: ما نه اشغال میخواهیم و نه میخواهیم بمانیم. این سردرگمی و تباهی است. این طور نیست که این سخنان را در روزهای متفاوتی بگوید؛ بلکه در همان روز فقط به فاصلۀ چند ساعت. وزیر دفاع هر ساعت یک چیزی میگوید. این سردرگمی است.
زمان به نفع دشمن نیست. شکست نظامی در میدان، شکست در به زیر سلطه درآوردن مردم غزه با وجود کشتارهای هولناکی که مردم غزه تاکنون در معرض آن قرار گرفتهاند، تغییر، همانطور که گفتیم، در افکار عمومی جهان، در افکار عمومی بینالمللی، در مواضع دولتها، شکست نظامی در میدان، ترس از گشایش جبهههای جدید، اینها همه عوامل فشارند؛ فشار بر آوارگان داخلی. این افراد مثل ما نیستند که در چادر و مدرسه بروند، در هتلها اقامت میکنند. اگر در هتلها ننشینند، عصبانی میشوند و تظاهرات میکنند. فشار شرایط اقتصادی، زیان اقتصادی مستقیم و غیرمستقیم بر این رژیم وارد میشود. صحبت از دههامیلیارد دلار است؛ میلیاردها دلار، یعنی 14میلیارد دلار مشکل او را حل نمیکند. همۀ این عوامل و فشار بر خانوادههای اُسرای اسرائیلی نزد مقاومت در غزه، درنهایت، زمان را کوتاه میکند و به این دشمن فشار میآورد؛ بنابراین، این عوامل باید ادامه داشته باشد، این فشار باید ادامه داشته باشد، این صبر و استواری باید ادامه داشته باشد. همۀ ما باید تحمل کنیم و بزرگترین صابران، مردم نوار غزه و مقاومت در غزهاند. بنابراین، ما امیدوار به چشماندازی هستیم که در آن، مقاومت، نوار غزه و فلسطین پیروز شوند. چشماندازی که این دشمن در رسیدن به هرکدام از اهدافش با وجود تمام دردها و کشتارهای بزرگی که تاکنون انجام داده است، شکست بخورد. «إِن تَكُونُواْ تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ ٱللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ.»[3]
ترجمه: اگر شما درد مىكشيد، آنان [نيز] همانگونه كه شما درد مىكشيد، درد مىكشند و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند.
امروز ما به خدای متعال امیدواریم. علاوهبر مبارزه، مقاومت، شهدا و خون، باید دعا کنیم. دعا را دستکم نگیرید. دعا برای پیروزی و نزدیکشدن آن، دعا برای کوتاهشدن زمان، دعا برای برادران و خواهران، خانوادهها و عزیزان در غزه، در کرانۀ باختری و در همۀ جبههها که خداوند متعال آنان را پیروز گرداند. خداوند، شاهد اخلاص، جهاد و فداکاریهای آنان است.
برادران و خواهران عزیز، در روز شهید، من و شما با شهدایمان، همۀ شهدای صالح و عزیزمان، سید عباس، شیخ راغب، حاج عماد، آقا مصطفی، حاج حسن و… همه پیمان میبندیم. ما بهعنوان مقاومت، این راه را ادامه خواهیم داد. ما بهعنوان محیط و ملت، مقاومت و خانوادهها و جانفدایان، اهداف آنها را حفظ و به آنها پایبندیم تا به پیروزی برسیم و پیروزی نهایی در راه است، در راه است، در راه است. انشاءالله این نسل ما هستند که شاهد آزادی فلسطین و آزادی بیتالمقدس خواهند بود. آنها هستند که انشاءالله در مسجدالاقصی نماز خواهند خواند. صهیونیستها هرچه کنند، باز میدانند که بعد از 7اکتبر، اسرائیل، اسرائیل به معنای واقعی، استراتژیک، تاریخی و امنیتی، آن اسرائیل سابق نیست. این واقعیت شگفتانگیز در روزها، هفتهها، ماهها و سالهای آینده ثابت خواهد شد. تنها کاری که باید کرد، این است که احساس مسئولیت کنیم و تا پایان مسیر، گام برداریم و به شهدا بپیوندیم.
خداوند شما را بیامرزد و شهدا و ایثارگرانتان را قبول کند. درود و رحمت و برکات خدا بر شما باد.
[1]. توبه، 111.
[2]. إسراء، 7.
[3]. نساء، 104.
دیدگاهی ثبت نشده است